میلاد با سعادت حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) مبارک | آژانس تبلیغاتی اثرهنری از طرف مجموعه اثرهنری این روز فرخنده را به همه همراهان، هنرمندان و جامعه هنری ایران تبریک عرض کرده و از خداوند متعال آرزوی خرسندی و بهروزی برای همه عزیزان دارد.
برندهای معروف جهان، ادوبی؛غول دنیای گرافیک رایانهای | ادوبی برند بزرگی است که تقریبا همهی فعالان اکوسیستم گرافیک دیجیتال و حتی همهی کاربران دنیای کامپیوتر، نام آن راحداقل یک بار شنیدهاند.
به گزارش آژانس تبلیغاتی اثرهنری به نقل از زومیت ادوبی (Adobe Inc) شرکت نرمافزاری آمریکایی با بازار بینالمللی است. مرکز مدیریت این شرکت در سنخوزه کالیفرنیا قرار دارد. ادوبی در طول تاریخ با تمرکز روی نرمافزارهای گرافیکی و ابزارهای تولید محتوای چندرسانهای، نامی ماندگار از خود بر جای گذاشته است. فتوشاپ، مشهورترین نرمافزار این شرکت در میان کاربران دنیای کامپیوتر، حداقل یک بار توسط هرکدام از آنها استفاده یا نامش شنیده شده است.
بزرگترین برند دنیای گرافیک دیجیتال، اکنون علاوه بر نرمافزارهای قبلی خود، تمرکز زیادی روی نرمافزارهای تحت وب دارد. علاوه بر فتوشاپ، ادوبی آکروبات ریدر و فرمت مشهور PDF از نامهای وابسته به این برند بزرگ هستند. ادوبی، توسط کارمندان سابق مرکز تحقیقات زیراکس پارک ساخته شد و امروز با ۱۷ هزار کارمند در سرتاسر جهان، یکی از بزرگترین برندها محسوب میشود.
تاریخچهی تأسیس
ادوبی هم یکی از آن شرکتهای گاراژی دنیای فناوری است. جان وارناک، کارمند سابق زیراکس بود که با هدف توسعهی زبان برنامهنویس پستاسکریپت، از این شرکت جدا شد. او در دسامبر سال ۱۹۸۲ شرکتش را در گاراژ خانه تأسیس کرد. چارلز گسچه، همکار وارناک در تأسیس شرکت بود. چارلز نیز زیراکس را با همان هدف ترک کرد.
جان و چارلز، نام ادوبی را از روی نهر Adobe Creek در لوس آلتوس، محل زندگی وارناک انتخاب کردند. این نهر، از پشت خانهی وارناک عبور میکرد. لوگوی اولیهی شرکت نیز توسط همسر وارناک یعنی ماروا وارناک طراحی شد که یک طراح گرافیست بود.
اپل در آن سالها همکاری نزدیکی با زیراکس و کارمندان زیراکس پارک داشت. آنها حتی در سال ۱۹۸۵، مجوز استفاده از زبان پستاسکریپت را برای پرینترهای خود خریداری کردند. این انتقال مجوز، به نوعی شروع عصر انتشارات کامپیوتری بود.
بههرحال، استیو جابز که متوجه پتانسیلهای بالای زیراکس و کارمندان آن بود، در همان شروع فعالیت، پیشنهاد خرید ادوبی را به بنیانگذاران ارائه کرد. قیمت پیشنهادی او، ۵ میلیون دلار بود. بدیهی است که وارناک و گسچه با این پیشنهاد مخالفت کردند. البته، سرمایهگذاران آن زمان ادوبی، بنیانگذاران را مجبور کردند تا با جابز همکاری کنند.
بالاخره، استیو جابز مدیران ادوبی را راضی کرد. او ۱۹ درصد از سهام شرکت را بهقیمتی ۵ برابر ارزش کل آن خرید. بهعلاوه، او حق مجوز پستاسکریپت را نیز برای ۵ سال پیشاپیش پرداخت کرد. این فروش سهام و دریافت هزینهی پیشاپیش مجوز، ادوبی را به اولین شرکت سیلیکون ولی با سوددهی در سال اول فعالیت، تبدیل کرد.بنیانگذاران ادوبی از کارمندان سابق زیراکس پارک بودند
وارناک و گسچه در روزهای اول فعالیت، مدلهای مختلف کسبوکار را امتحان کردند. آنها انواع ایدهها از کسبوکار متمرکز بر خدمات کپی تا سیستم اختصاصی برای دفاتر چاپ و انتشار را در نظر داشتند. پس از مدتی، آنها تصمیم گرفتند تا تمرکز خود را روی نرمافزارهای مخصوص چاپ بگذارند. زبان پستاسکریپت با نام Adobe PostScript، اولین محصول آنها بود.
پستاکسریپت اولین استاندارد واقعی چاپ توسط کامپیوتر بود. این زبان، الگوریتمهایی برای توضیح فرم حروف در بسیاری از زبانهای زنده را شامل میشد. ادوبی پس از مدتی و در سال ۱۹۸۸، خدمات مخصوص چاپ زبان کانجی را نیز به سرویسهای خود اضافه کرد. بنیانگذاران این شرکت، برای افزایش اعتبار زبان پستاسکریپت، با تولیدکنندگان تجهیزات تایپ و پرینت نیز همکاری کردند.
همکاری با شرکتهای دیگر فعال در حوزهی تایپ و چاپ، مرحلهی مهمی از پیشرفت فعالیتهای ادوبی بود. آنها در ابتدا برای همکاری به Compugraphic از بزرگترین شرکتهای فعال در حوزهی حروفچینی مذاکره کردند اما به توافق نرسیدند. هدف بعدی، شرکت Linotype بود که همکاری با آن، مجوز استفاده از فونتهای Helvetica و Time New Roman را برای ادوبی به همراه داشت.
تا سال ۱۹۸۷، پستاسکریپت به استانداردی جهانی تبدیل شد که ۴۰۰ نرمافزار و ۱۹ شرکت چاپ از آن استفاده میکردند. وارناک زمانی در توضیح انعطاف این زبان گفته بود که امکان پیادهسازی استانداردهای هنرهای گرافیکی در سیستمهای چاپ اداری، با این زبان وجود دارد.
فونتهای کامپیوتری و نرمافزارهای مخصوص مصرفکننده
اولین محصولات ادوبی پس از عرضهی پستاسکریپت، فونتهای کامپیوتری و استانداردهای آنها بود. اولین محصول آنها بهصورت یک فونت اختصاصی بانام Type 1. Apple برای این شرکت عرضه شد. پس از آن، استاندارد TrueType توسعه یافت که مقیاسپذیری و کنترل دقیق الگوی پیکسلی فونتها را فراهم میکرد. مجوز این استاندارد نیز به مایکروسافت فروخته شد.پستاسکریپت بهعنوان زبان رابط کامپیوتر و پرینتر، اولین محصول ادوبی بود
ورود ادوبی به بازار مصرفکنندگان عادی در میانههای دههی ۱۹۸۰ انجام شد. اولین محصول آنها، Illustrator بود که بهعنوان یک نرمافزار طراحی برداری برای مکینتاش طراحی شد. ایلاستریتور که از دل نرمافزار توسعهی فونت این شرکت بیرون آمد، قدم بزرگی در مشهور شدن پرینترهای لیزری مجهز به پستاسکریپت برداشت.
رشد ادوبی به حدی بود که آنها در همان سالهای ابتدایی، به فکر عرضهی عمومی سهام افتاند. بازار نزدک در آگوست سال ۱۹۸۶ میزبان این شرکت شد.
سال ۱۹۸۹، مصادف بود با عرضهی محصولی که به پرچمدار ادوبی تبدیل شد. نرمافزار ویرایش گرافیکی فتوشاپ، در آن سال برای مکینتاش عرضه شد. نسخهی ۱.۰ فتوشاپ، به پایداری لازم رسیده بود و با بازاریابی عالی ادوبی، بهسرعت بازار را تحت سلطهی خود درآورد.
۴ سال بعد، نقطهی عطف بزرگ بعدی در تاریخ ادوبی ایجاد شد. آنها فرمت PDF یا Portable Document Format را بههمراه نرمافزار Adobe Acrobat معرفی کردند. پیدیاف امروز به استانداردی جهانی در سیستم ایزو تبدیل شده است.
دههی ۱۹۹۰ علاوه بر فرمت جهانی پیدیاف، با معرفی نرمافزارها و سرویسهای بزرگ دیگر و همچنین خرید شرکتهای متعدد از طرف ادوبی نیز همراه بود. آنها در سال ۱۹۹۱ نرمافزار ویرایش ویدیوی Adobe Premier را معرفی کردند. در سال ۱۹۹۲، شرکت OCR Systems توسط آنها خریداری شد.
سال ۱۹۹۴، خرید بزرگ بعدی ادوبی رقم خورد. شرکت Aldus از بزرگان دنیای نرمافزارهای گرافیکی در آن سالها بود. آنها نرمافزار PageMaker و After Effects را توسعه داده بودند که هر دو، به ادوبی تعلق گرفت. بهعلاوه، امتیاز فرمت مشهور فایلهای چاپی یعنی TIFF نیز با این خرید، به ادوبی منتقل شد.
شرکتهای بعدی که در سالهای پایانی قرن بیستم توسط ادوبی خریداری شدند، پایههای این شرکت را در صنعت گرافیک و چاپ کامپیوتری محکمتر کردند. LaserTools Corp یکی از این شرکتها بود که در سال ۱۹۹۲ به ادوبی پیوست. پس از آن، Frame Tecknology و نرمافزار آنها یعنی FrameMaker به داراییهای ادوبی اضافه شدند. در سال ۱۹۹۶، شرکت Ares توسط ادوبی خریداری شد.
با شروع قرن ۲۱، برنامههای بلندپروازانهی ادوبی با قدرت ادامه پیدا کردند. آنها در سال ۲۰۰۲ شرکت کانادایی Accelio را خریداری کردند که امروز به نام JetForm شناخته میشود.
بزرگترین خرید ادوبی در آن سالها، رقیب دیرینه یعنی ماکرومدیا بود. این خرید که بهصورت تبادل سهام به ارزش ۳.۴ میلیارد دلار انجام شده، نرمافزارهای بزرگی را به مجموعهی ادوبی اضافه کرد. از این میان، فلش و فریهند، بزرگترین اعضای جدید ادوبی بودند.بزرگترین خرید ادوبی، تصاحب رقیب دیرینه یعنی ماکرومدیا بود
نرمافزارهای دیگر ماکرومدیا همچون ColdFusion (پلتفرم توسعهی اپلیکیشنهای تحت وب)، Contribute (ویرایگشر حرفهای فایلهای html)، سرویس Captivate (پلتفرم ساخت محتوای آموزشی)، Connect (سرویس ساخت ارائه و سخنرانی)، Director (پلفترم سخت اپلیکیشنهای چندرسانهای) Dreamweaver (سرویس مخصوص توسعهی وب)، Fireworks (ویرایشگر فایلهای بیتمپ و برداری)، FlashPaper (چاپ اسناد بهصورت فایلهای فلش یا پیدیاف)، Flex (کیت توسعهی نرمافزار که بعدها به بنیاد آپاچی بخشیده شد)، HomeSuite (ویرایشگر HTML)، سرویس JRun (توسعهی جاوا)، Presenter (ابزار آموزش از طریق ارائهی صوتی تصویری) و Authorware (سرویس توسعهی برنامه بر اساس فلوچارت) نیز به مالکیت ادوبی درآمدند.
خرید شرکتهای جدید و جذب تیمهای توسعهای آنها، برخی از نرمافزارهای ادوبی را دچار تغییر و تحول کرد. برخی از آنها تغییر یا ادغام شدند و برخی دیگر نیز به تاریخ پیوستند. بهعنوان مثال نرمافزار توسعهی وب GoLive پس از ملحق شدن دریمویور به ادوبی، از لیست سرویسهای این شرکت حذف شد. البته کاربران گولایو برای خرید دریمویور تخفیف دریافت میکردند و پشتیبانی از آنها نیز بهصورت آموزشهای آنلاین ادامه پیدا کرد.
ورود به دنیای آنلاین
سالهای پایانی دههی ۲۰۰۰ با ظهور و گسترش نرمافزارهای تحت وب همراه بود. ادوبی از این قافله عقب نماند و در سال ۲۰۰۸ با رونمایی از سایت Acrobat.com، اولین سری از اپلیکیشنهای تحت وب خود را عرضه کرد. این اپلیکیشنها با تمرکز روی پروژههای تیمی طراحی شده بودند.
بحران سال ۲۰۰۸ گریبان ادوبی را نیز باوجود تمام پیشرفتها گرفت. آنها پس از عرضهی سرویس Creative Suite 4 در آن سال، بهخاطر مشکلات مالی مجبور به تعدیل ۶۰۰ نفر از نیروهای خود شدند. در سال بعد نیز ۶۸۰ نفر از کارمندان اخراج شدند.
بحرانهای ادوبی در آن سالها، به مسائل مالی و اخراج کارمندان ختم نشد. در سال ۲۰۱۰، اولین زمزمهها در مورد ناامن بودن فلش، از طرف اپل مطرح شد و این شرکت، پشتیبانی از فرمت فلش را در گوشیهای هوشمند خود متوقف کرد. استیو جایز، مدیرعامل وقت اپل معتقد بود فلش بهاندازهی کافی امن و پایدار نیست. بههرحال باوجود تمام مقاومتهای تیم ادوبی و مدیران، جابز پستی کامل در مورد ایرادات فلش و برتریهای HTML5 منتشر کرد که شروعی بر مسیر نابودی فلش شد.
در نهایت، در نهم نوامبر سال ۲۰۱۱، ادوبی اعلام کرد که توسعهی فلش برای دستگاههای موبایل را متوقف خواهد کرد. آنها پس از آن تمرکز خود را روی استفاده از HTML5 برای استفاده در موبایلها گذاشتند.
خرید شرکتهای نرمافزاری، باوجود تمام مشکلات در دههی ۲۰۱۰ نیز ادامه پیدا کرد. ادوبی، ابتدا شرکت Day Software و سپس DemDex را خریداری کرد. در آن سالها، علاقهی کاربران به اپلیکیشنهای موبایل بهسرعت در حال افزایش بود و ادوبی نیز این حرکت را درک کرد. آنها در سال ۲۰۱۱ اپلیکیشنی با نام Carousel معرفی کردند که برای تمام پلتفرمهای آیفون، آیپد و مک، تجربهای شبیه به نرمافزار دیگر این شرکت یعنی لایتروم فراهم میکرد تا عکسهای خود را بهراحتی ویرایش کنند. این سرویس بعداً به Adobe Revel تغییر نام داد.
خرید مهم بعدی، شرکت نرمافزاری Nitobi بود که با پلتفرم توسعهی اپلیکیشن PhoneGap شناخته میشدند. خرید این شرکت، کدهای منبع فونگپ را در اختیار ادوبی قرار داد و در نهایت، ادوبی این سرویس را به آپاچی اهدا کرد. امروز، فونگپ با نام Apache Cordova فعالیت میکند.
چالشها و انتقادات
یکی از انتقادهای همیشگی به شرکت ادوبی، قیمت نرمافزارها و خدمات آن بوده است. نرمافزارهای این شرکت برای کشورهای خارج از آمریکا، بیش از دو برابر قیمتگذاری میشوند. برخی کاربران معتقدند اگر از استرالیا یک بلیط خریداری کنند و نرمافزار ادوبی را در آمریکا بخرند، ارزانتر از خرید آن نرمافزار در کشور خودشان خواهد بود!
بههرحال ادوبی باز هم قیمت محصولات خود را در کشورهای خارج از آمریکا، بالا نگه داشته است. حتی امضای ۱۰ هزار کاربر اروپایی برای کاهش قیمت این محصولات در آن قاره نیز فایدهای نداشت. ادوبی حتی با تغییر ارزش ارزهای کشورهای دیگر نسبت به دلار، قیمت محصولات خود را در خارج از آمریکا تغییر میدهد.قیمت نرمافزارهای Adobe در خارج از آمریکا بسیار بالاتر از این کشور است
امنیت، زمینهی انتقادهای تند دیگر نسبت به محصولات ادوبی محسوب میشود. هکرها در نرمافزار ادوبی ریدر این شرکت، نقصهای امنیتی متعددی را کشف کردهاند. ادوبی فلش نیز تاریخچهای طولانی در معایب امنیتی، کارکردی و سرعت و مصرف منابع سیستم داشت.
یکی از منفیترین نقاط تاریخ ادوبی، کشف بدافزار در سرویسهای Creative Suite 3 این شرکت بود. در آن زمان مشخص شد که این بدافزار، اطلاعات کاربران را به شرکتی با نام Omniture ارسال میکند. ادوبی پس از آگاهی مشتریان از این موضوع، تنها اعلام کرد که از آن به بعد باید بیشتر نگران امنیت نرمافزارها و خدمات خود باشد. پس از آن، یک مشکل امنیتی نیز در فتوشاپ CS5 کشف شد. ابتدا پچ امنیتی را برای این مشکل عرضه نشد اما انتقادات بالاخره ادوبی را مجبور به ارائهی پچ کرد.
بحرانهای امنیتی ادوبی، در سال ۲۰۱۳ و با نفوذ به سرویسهای این شرکت، به اوج خود رسید. آنها در سوم اکتبر آن سال اعلام کردند که ۲.۹ میلیون اطلاعات و دادههای حساس کاربران طی این نفوذ دزدیده شدهاند. آمار کاربران آسیبدیده از این نفوذ ۳۹ میلیون نفر اعلام شد و مجرمان، رمزهای مخصوص فایلهای رمزنگاری شده را نیز در اختیار گرفتند.
در یک نفوذ دیگر، فایلی ۳.۸ گیگابایتی شامل نام کاربری و رمزهای رمزگذاری شده و غیررمزگذاری شدهی ۱۵۲ میلیون کاربر ادوبی به سرقت رفته و در وبسایت AnonNews عرضه شد. شرکتهای امنیتی با بررسی این نفوذ اعلام کردند که روشهای ادوبی برای محافظت از اطلاعات کاربران و همچنین، روشهای رمزگذاری اطلاعات، نواقص متعددی داشته است.
بسیاری از کارتهای اطلاعاتی هدف نفوذ بالا، خریداران اشتراک سرویسهای Creative Cloud بودند. ادوبی به کاربران آمریکایی این سرویس، عضویت رایگان را ارائه کرد اما کاربران غیرآمریکایی، چنین پیشنهادهایی دریافت نکردند.
سالهای اخیر و وضعیت اکنونی ادوبی
ادوبی در سالهای اخیر بحرانهای متعددی را از سر گذرانده است. باوجود رشد همیشگی و فروش بالای محصولات و خدماتی همچون پکیجهای Creative Cloud، این شرکت چالشهای زیادی را تجربه کرد. در سال ۲۰۱۷ یک نفوذ بزرگ به سرورهای این شرکت، کدهای منبع بسیاری از نرمافزارها را در اختیار مجرمان قرار داد که بعدا در اینترنت منتشر شدند.
نفوذ به ادوبی، علاوه بر کدهای نرمافزارها، اطلاعات کاربران را نیز تحت تأثیر قرار داد. ۱۵۰ میلیون گزارش از اطلاعات کاربران و همچنین اطلاعات ۴۰ میلیون کارت اعتباری، در این حمله فاش شدند.
ادوبی نیز مانند هر شرکت بزرگ دیگر دنیای فناوری، در سالهای اخیر به پدیدهی هوش مصنوعی علاقهمند شده است. در مارس سال ۲۰۱۸، این شرکت همکاری جدیدی را با انویدیا شروع کرد تا در توسعهی هوش مصنوعی، از امکانات یکدیگر استفاده کنند. همکاری این دو شرکت، در جهت تقویت هوش مصنوعی سرویس Adobe Sensei و زیرساختهای یادگیری ماشین، برای پردازندههای گرافیکی انویدیا خواهد بود.
همکاری انویدیا و ادوبی، سرعت پیادهسازی خدمات مبتنی بر Sensei را برای کاربران سرویسهای Creative Cloud، افزایش میدهد. البته همکاری این دو شرکت سابقهای ۱۰ ساله دارد. در این سالها، تلاش بسیاری شد تا از قابلیتهای پردازندههای گرافیکی برای هرچه بهتر شدن خدمات در نرمافزارهای ادوبی استفاده شود.
بهعنوان مثالی از نتایج همکاری ادوبی با انویدیا میتوان به بهبود هماهنگی لب با صدا در نرمافزار Character Animator و ویرایش هوشمند صورت در فتوشاپ اشاره کرد. نرمافزارها و خدمات دیگر همچون Adobe Stock و لایتروم نیز از قابلیتهای حاصل این همکاری، استفاده کردهاند.
سنسی در سالهای اخیر به قابلیت اصلی و زیرساختی محصولات ادوبی تبدیل شده است. این هوش مصنوعی، در مجموعه خدمات و نرمافزارهای ادوبی یعنی Experience Cloud ،Creative Cloud و Document Cloud استفاده میشود. هوشمندی سنسی در کمک به خلاقیت کاربران بسیار کارآمد است. این هوش مصنوعی، زبان تصاویر، طرحها و انیمیشنها را میفهمد. به بیان دیگر، توانایی تشخیص محتوای موجود در این المانها، از قابلیتهای سنسی هستند.
آخرین خرید ادوبی در این سالها، سرویس تجارت الکترونیک مجنتو از شرکت Permira بود. این خرید به قیمت ۱.۶۸ میلیارد دلار و با هدف تقویت سرویسهای Experience Cloud شرکت انجام شد. این سرویسها در حال حاضر انواع خدمات آنالیز، تبلیغات و بازاریابی را به مشتریان ارائه میدهند.
ادوبی در طول سالهای فعالیت، افتخارات متعددی را کسب کرد. این شرکت که اکنون در رتبهی ۸۰ باارزشترین برندهای فهرست فوربز قرار دارد، در سالهای متعدد در بین برترین شرکتهای مناسب برای کار، در آمریکا شناخته شد. این شرکت در حال حاضر حدود ۱۷ هزار کارمند دارد و آخرین گزارشها، درآمد آنها را در سال ۲۰۱۷ حدود ۷.۳ میلیارد دلار اعلام کرد. این شرکت علاوه بر سنخوزه، مراکز تحقیقات و عملیاتی هم در شهرهای نیوتن، نیویورک سیتی، مینیاپولیس، لهی، سیاتل و سانفرانسیسکو دارد. شانتانو ناراین، مدیرعامل و رئیس هیئت مدیرهی کنونی ادوبی است.
بنیانگزاران ادوبی :
جان وارناک
جان ادوارد وارناک – موسس ادوبی
یکی دیگر از موسیس شرکت ادوبی، جان وارناک ۷۷ ساله است او متولد ۶ اکتبر ۱۹۴۰ ( ۱۴ مهرماه ۱۳۱۹ ش) سالت لیک ستی در یوتا آمریکا ست. گسجه در سن ۴۲ سالگی بهمراه چالز گشکه ( در فوریه ۱۹۸۲- بهمن ۱۳۶۰ ) شرکت ادوبی سیستمزرا در مانتین ویو ایالت کالیفرنیا آمریکا تاسیس کردند.
در ویکی پدیا آمده است : جان ادوارد وارناک (به انگلیسی: John Edward Warnock) مهندس کامپیوتر آمریکایی است که بیشتر برای تاسیس شرکت ادوبی به همراه چارلز گسچه که هر دو از کارمندان زیراکس پارک بودند، شناخته شده است
او در دانشگاه رشتهی ریاضیات و فلسفه را انتخاب کرد، اما برای فوق لیسانس، ریاضیات محض خواند و درنهایت دکترای خود را در رشتهی مهندسی برق دریافت کرد.
جان تمام این مدارج را از دانشگاه «یوتا» گرفت، و علاوه بر اینها بعدها و از همین دانشگاه یک دکترای افتخاری هم به او اعطا شد. وارناک در یوتا عضو یکی از بزرگترین اتحادیههای دانشجویی بود و خود را حسابی با فعالیتهای خارج از برنامه مشغول میکرد.
دکتر وارناک در دو سال اول تاسیس ادوبی، مدیر ارشد و شانزده سال بعد آن رئیس هیات مدیره و مدیر عامل بوده است. وی اگرچه در سال ۲۰۰۰ م ( ۱۳۷۹ ش ) بازنشسته شد اما همچنان عضو هیئت مدیره شرکت ادوبی می باشد.
چارلز گشكه
چالز گشکه ؛ موسس ادوبی
یکی از موسیس شرکت ادبی چالز گشکه ۷۸ ساله است او متولد ۱۱ سپتامبر ۱۹۳۹ ایالت اوهایو آمریکا ست گسجه در سن ۴۳ سالگی بهمراه جان وارناک ( در فوریه ۱۹۸۲ ) شرکت ادوبی سیستمزرا در مانتین ویو ایالت کالیفرنیا آمریکا تاسیس کردند.
در ویکی پدیا چالز گشکه میخوانیم : چارلز گِشکه (به انگلیسی: Charles Geschke) یکی از مؤسسینشرکت ادوبی و هم اکنون رییس هیئت مدیره آن است. وی در جوانی در زیراکس پارک همکار جان وارناک بود که بعدها شرکت ادوبی را تاسیس کردند.
از کودکی، دوستانش او را چاک صدا میکردند. دیپلم را از دبیرستان «سنت ایگناتیوس» گرفت که یکی از مدارس خصوصی مشهور در «کلیولند» ایالت اوهایو است.
برای تحصیلات عالی به رفت و لیسانس و فوق لیسانس خود را در رشتهی ریاضیات محض از دانشگاه «زویر» گرفت دورهی دکترا را در دانشگاه «کارنگی ملون»، علوم رایانه خواند. او همیشه دوست داشت ارتباط بیشتری با رایانهها داشته باشد. طی همین دوره وارد بازار کار شد و در شرکت زیراکس نهتنها شغل مورد علاقه بلکه دوست و شریک آیندهاش یعنی جان وارناک را هم پیدا کرد
چارلز تقریبا از اوایل دههی ۷۰ میلادی ( دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی ) در «مرکز تحقیقاتی پالو آلتو» (زیرمجموعهی پژوهشی شرکت زیراکس) مشغول به کار شد. او کسی بود که بنیان گذار و مدیر آزمایشگاه علوم تصویربرداری آن مرکز بود. هدف این آزمایشگاه تمرکز روی علوم، گرافیک، پردازش تصویر، اُپتیک و تمام امور مرتبط با تصاویر رایانهای بود.
در سال ۱۹۷۸ بود که چارلز، جان وارناک را برای اضافه شدن به تیم استخدام کرد.
با اضافه شدن جان وارناک به تیم تحقیق و توسعه، آنها توانستند زبان کامپیوتری را ابداع کنند که بعدها به تولید PostScrtip انجامید.
اما مدیران زیراکس معتقد بودند این زبان ارزش سرماگذاری ندارد!!
این موضوع باعث شد در سال ۱۹۸۲ میلادی چارلز گشکه همراه جان وارناک و یکی از همکارانشان بنام پوتمن زیراکس را ترک کنند و شرکت خودشان یعنی ادوبی را تاسیس کنند
تغییرات مهم در نسخه جدید فتوشاپ | ادوبی از اضافه شدن قابلیتهای جدیدی نظیر Neural Filters و Sky Replacement و Refine Hair به فتوشاپ خبر میدهد که همگی از هوش مصنوعی نشأت میگیرند.
به گزارش آژانس تبلیغاتی اثرهنری به نقل از زومیت ادوبی بهتازگی بهروزرسانی بسیار مهمی در فتوشاپ (Adobe Photoshop) اعمال کرده است. یکی از مهمترین تغییرات نسخهی جدید فتوشاپ، بهرهمندی از مجموعهی جدیدی از قابلیتها است که همگی از هوش مصنوعی (AI) نشأت میگیرند و دقت بالایی دارند. قابلیتهای یادشدهی مبتنی بر هوش مصنوعی شامل مواردی مثل فیلترهای عصبی (Neural Filters) و جایگزینی آسمان (Sky Replacement) و اصلاح مو (Refine Hair) و موارد دیگر میشود.
ادوبی یک فریمورک پیشرفتهی مبتنی بر هوش مصنوعی و یادگیری ماشین با نام ادوبی سنسی (Adobe Sensei) دارد که منبع اصلی قابلیتهای هوش مصنوعی سرویسهای ادوبی محسوب میشود. قابلیتهای جدید فتوشاپ به لطف فریمورک ادوبی سنسی طراحی شدهاند. این قابلیتها قطعا برای توسعهدهندی اپلیکیشن Luminar AI یعنی شرکت Skylum زنگ خطر محسوب میشوند. ادوبی برخلاف Skylum قصد ندارد از بازی با کلمات برای توصیف قابلیتهای مبتنی برهوش مصنوعی فتوشاپ یاد کند.
ادوبی جدیدترین ادعای خود را بهصراحت مطرح کرد؛ طبق گفتهی این شرکت، پس از بهروزرسانی جدید، فتوشاپ «پیشرفتهترین اپلیکیشن هوش مصنوعی دنیا برای نوآوران» است. ادوبی هدف مشخصی از مطرح کردن این ادعا دنبال میکند؛ همانطور که اشاره کردیم، اکثر قابلیتهای جدید و بهبودهایی که در فتوشاپ اعمال شدهاند از فریمورک هوش مصنوعی ادوبی سنسی نشأت میگیرند و روی هوش مصنوعی و یادگیری ماشین تأکید زیادی دارند.
در ادامه نگاهی به بهبودهای فتوشاپ میاندازیم.
Neural Filters
بزرگترین بهروزرسانی اعمالشده در فتوشاپ قابلیتی است که ادوبی از آن بهعنوان «دستاوردی عظیم در نوآوریِ نشأتگرفته از هوش مصنوعی» یاد میکند. این قابلیت که Neural Filters نامیده میشود شامل مجموعهای از فیلترهای مبتنی بر هوش مصنوعی است که در بخش اختصاصی خودشان حضور دارند و در مواردی خاص کاربرد پیدا میکنند. فیلترهای قابلیت Neural Filters فتوشاپ برای کسانی که طی چند سال اخیر به پیشرفتهای حاصلشده در حوزهی ویرایش تصویر با استفاده از یادگیری ماشین توجه کرده باشند آشنا به نظر میرسند.
ادوبی میگوید فتوشاپ قرار است در ابتدا شامل ۶ فیلتر ویژه و دو فیلتر آزمایشی باشد که شامل صاف کردن پوست (Skin Smoothing) و تغییر سبک تصویر (Style Transfer) و گزینههایی برای رنگی کردن تصاویر و حذف آرتیفکتهای JPEG و فیلتر پرترهی هوشمند (Smart Portrait) میشود. پرترهی هوشمند به شما امکان میدهد روی معیارهای مختلفی از تصویر نظیر ویژگیهای چهره، جهت نگاه، حالت کلی چهره و حتی سن سوژه کنترل داشته باشید. اگر تمایل داشته باشید، حتی میتوانید نحوهی نورپردازی روی سوژه را بهظرافت تغییر دهید.
در ویدئوی زیر میتوانید شماری از فیلترهای یادشده را در عمل مشاهده کنید:https://www.aparat.com/video/video/embed/videohash/aJsoP/vt/frame
با مراجعه به این لینک در وبسایت رسمی ادوبی میتوانید اطلاعات جامعتری دربارهی فیلترها و نحوهی کارکرد آنها کسب کنید؛ ادوبی در وبسایت رسمی خود گفته است شماری از این فیلترها فعلا دردسترس قرار ندارند و «بهزودی» منتشر میشوند. البته بهترین راه برای دانستن نحوهی کارکرد فیلترها این است که مستقیما با آنها کار کنید. بههمین دلیل پیشنهاد میکنیم برای امتحان کردن فیلترها همین حالا فتوشاپ خود را بهروزرسانی کنید.
Sky Replacement
قابلیت دوم، جایگزینی آسمان یا Sky Replacement است که ادوبی در اوایل سال جاری میلادی بهصورت مختصر به آن اشاره کرده بود. با استفاده از این قابلیت میتوانید بهسادگی آسمان را در تصویر بهصورت خودکار انتخاب کنید (Auto Select). سپس میتوانید با استفاده از گزینهی Sky Replacement، آسمان جدیدی در دیتابیس تصاویر ادوبی انتخاب کنید. این تصویر جدید بهسادگی روی تصویر اصلی قرار میگیرد و آسمان اصلی با آسمان جدید جایگزین میشود.
فریمورک ادوبی سنسی تمامی پردازشهای مربوط به اضافه کردن آسمان به پسزمینه را بهدقت انجام میدهد. طبق گفتهی ادوبی، «الگوریتمهایی انقلابی» بهمنظور «متناسب کردن سوژهی اصلی با آسمانِ پسزمینه» مورد استفاده قرار میگیرند تا اگر در پی اعمال تغییراتی عمده بودید، نورپردازی آسمان با سوژهی اصلی چندان متفاوت نباشد و عکس، طبیعی به نظر برسد. نخستین نسخهی قابلیت Sky Replacement دارای ۲۵ آسمان است که میتوانید بهسادگی آنها را برای تصاویر خود انتخاب کنید. شماری از آسمانها دیتابیس ادوبی بسیار جذاب به نظر میرسند.
همچون قابلیت Neural filters، میتوانید برای کسب جزئیات دقیقتر و جامعتر دربارهی Sky Replacement وارد این لینک در وبسایت رسمی ادوبی شوید. مجددا به شما پیشنهاد میکنیم برای کسب دقیقتر اطلاعات دربارهی نحوهی کارکرد قابلیت، اپلیکیشن فتوشاپ خود را همین حالا بهروزرسانی کنید.
Refine Hair و Object Aware Refine
دیگر قابلیت جدید فتوشاپ که شاید میزان هیجانانگیز بودنش کمتر از قابلیتهای دیگر باشد، احتمالا کاربرد بسیار بیشتری نسبت به آنها دارد. ادوبی از اضافه شدن دو ابزار جدید به بخشهای Select و Mask در فتوشاپ خبر میدهد که با نامهای Refine Hair و Object Aware Refine Mode شناخته میشوند.
Refine Hair (اصلاح مو) دقیقا همان قابلیتی است که میتوانید از نامش برداشت کنید. گزینهی مربوط به Refine Hair که اکنون در در بخش بالای سمت راست Select و Mask Toolbar قرار دارد، کار ابزار Refine Edge را برای شما انجام میدهد و در تلاش است که بتواند بهصورت هوشمندانه موی سر سوژهی شما را انتخاب و جدا کند؛ حتی اگر سوژه در جلوی پسزمینهای شلوغ قرار داشته باشد.
ادوبی میگوید هدف اصلی قابلیت Refine Hair این است که قابلیتهای جداسازی موی سر بهحدی بهبود پیدا کند که بتوان موی سر هر فرد را صرف نظر از نوع تصویر با صرفا دو کلیک انتخاب کرد: انتخاب سوژه و کلیک روی Refine Hair.
دومین بهروزرسانی این بخش، حالتی تحت عنوان Object Aware Refine Mode است که بهصورت ویژه برای جداسازی جزئیات اصلی تصویر از جزئیاتی مشابه در پسزمینه طراحی شده است. گزینهی جدید Object Aware شما را وارد حالت ویژهای از Refine Edge میکند که به شما امکان میدهد روی تصویر براش بزنید و جزئیات مد نظر را با دقتی بسیار زیاد انتخاب کنید. بر اساس گفتههای ادوبی، شیری که در تصویر زیر میبینید در صرفا چند ثانیه انتخاب شده است.
به منظور انتخاب این شیر، ابتدا از ابزار Select Subject برای دریافت طرح کلی و سپس براش Object-Aware Refine Edge برای انتخاب یال شیر «در تنها چند کلیک» استفاده شده است.
فروشگاه پلاگین
آخرین بهروزرسانی فتوشاپ با محوریت ویرایش تصاویر که کاربرد زیادی برای عکاسان دارد، سرویسهای جدید مربوط به پلاگین (Plugin) است که شامل Plugin Launchpad درون فتوشاپ و Plugin Marketplace در اپلیکیشن دسکتاپ Creative Cloud میشوند. درواقع ادوبی بهنوعی یک فروشگاه آنلاین به فتوشاپ اضافه کرده است که پلاگینهای ویژهای در خود دارد.
تغییرات مهم در نسخه جدید فتوشاپ
لینک : https://asarart.ir/?p=10565
👇
سایت : AsarArt.ir
اینستاگرام : instagram.com/AsarArtAgency
فیسبوک : facbook.com/AsarArtAgency
کانال تلگرام : t.me/AsarArtAgency
👆
در این سرویسها قرار است پلاگینهای ساختهشده توسط ادوبی بههمراه پلاگینهای جدیدی که با استفاده از معماری UXP ادوبی نوشته میشوند حضور داشته باشند. پلاگین Launchpad قصد دارد تمامی پلاگینهای شما را درون پنلی ویژه در فتوشاپ که بهسادگی قابل دسترس است قرار دهد. این بهروزرسانیها درکنار هم در تلاشند تجربهی استفاده از پلاگین در فتوشاپ را لذتبخشتر، سادهتر و مطمئنتر کنند.
جمعبندی
ادوبی فتوشاپ میزبان یک سری قابلیت دیگر نظیر Smart Object Reset و Live Shapes و Pattern Preview نیز شده است که بیشتر به درد طراحان میخورند، نه عکاسان. بهعلاوه این قابلیتها همچون قابلیتهای دیگری که در این مقاله مورد اشاره قرار گرفتند، اهمیت ندارند؛ بااینحال اگر به کسب اطلاعات دربارهی آنها علاقهمند هستید میتوانید به وبسایت رسمی ادوبی مراجعه کنید.
بهروزرسانیهایی که بهتازگی برای فتوشاپ معرفی شدهاند بهوضوح نشان میدهند ادوبی قصد ندارد از رقابت با اپلیکیشنهای ویرایش تصویر مبتنی بر هوش مصنوعی جا بماند.
فتوشاپ ابزارهای پیشرفتهی متعددی دارد که اکثرا از هوش مصنوعی هم استفاده میکنند، بااینحال به نظر میرسد ادوبی در تلاش است قابلیتهای بیشتری با محوریت هوش مصنوعی و یادگیری ماشین به فتوشاپ بیاورد. احتمالا در آیندهای نهچندان دور شاهد روزهایی خواهیم بود که پیشرفتهترین ویرایشها روی تصویر با صرفا چند کلیک انجامپذیر است.
معرفی کتاب «طرح بازاریابی کسب و کارهای کوچک» نوشته آلن دیب | اگر کسبکار کوچک یا یک استارتاپ را اداره میکنید قطعا به مشکل تبلیغات برخورد کردهاید. برنامههای بازاریابی برای شرکتهای بزرگ با بودجه تبلیغاتی هنگفت نوشته شدهاند. کتاب طرح بازاریابیِ کسبوکارهای کوچک این مشکل را حل کرده است.
به گزارش آژانس تبلیغاتی اثرهنری اکثر افرادی که کسب و کارهای کوچک را اداره میکنند با مشکل بزرگی مواجه هستند و آن نحوه تبلیغات است. متاسفانه اغلب استراتژیهای تدوین شده و کتابهای نوشته شده برای کمپانیهای بزرگ کارایی دارد. یک کمپانی بزرگ با بودجه ۱۰ میلیون دلاری برای تبلیغات باید در مدت سه سال به اهداف خود دست پیدا کند اما یک کسبوکار کوچک با بودجه ده هزار دلاری باید در مدت سه ماه به اهداف خود دست یابد. این تفاوتی است که افراد زیادی متوجه آن نمیشوند اما کتاب طرح بازاریابی برای کسب و کارهای کوچک به این مسئله می پردازد که چگونه کسب و کارهای کوچک میتوانند با بودجههای اندک به سودآوری مطلوب خود دست پیدا کنند.
خلاصه کتاب:
کتاب از سه بخش تشکیل شده است و خواننده را گام به گام به سمت یک طرح بازاریابی برای مشاغل خرد و کسب و کارهای کوچک رهنمون میسازد. در بخش اولُ شما بازار هدف خود را مییابید، محتوای مناسب را یافته و رسانه مناسب برای این محتوا را پیدا کرده سپس به تبلیغات میپردازید. در مرحله دوم میآموزید که چگونه با ایجاد یک سیستم ارتباط با مشتری علاقهمندیهای آنها را پیدا کرده و برای آنها ارزش مضاعف ایجاد کنید. سپس در مرحله آخر به شما در ایجاد تجربهای در سطح جهانی برای مشتریانتان و همچنین افزایش ارزش طول عمر مشتریان کمک میکند.
یکی از اشتباهات رایج در میان گردانندگان کسب و کارهای خرد و کوچک این است که آنها تصور میکنند با تولید یک محصول عالی این محصول خود به خود فروخته میشود. در حالیکه این روش پرهزینهترین و سریعترین راه برای شکست خوردن است. تاریخ پر است از محصولات عالی و کارا که شکستهای تجاری سنگینی تجربه کردهاند.
یکی دیگر از اشتباهاتی که سبب شکست کسب و کارهای خرد میشود این است که آنها سعی میکنند پا جای پای کسبوکارهای بزرگ و کمپانیهای صاحب نام در صنعت خود بگذارند. غافل از اینکه استراتژی بازاریابی کمپانیهای بزرگ بسیار متفاوت از کسب و کارهای کوچک است.
شرکتهای بزرگ عموما بهدنبال برندسازی هستند. قصد آنها از بازاریابی این است که مشتری هنگام خرید، برندشان را زودتر از سایر برندها بشناسد و آن را خریداری کند. این شرکتها برای این منظور زمان و پول زیادی هزینه میکنند درحالیکه کسب و کارهای کوچک باید در سریعترین زمان و با بیشترین بهرهوری ممکن به اهداف خود در بازاریابی دست یابند.
بازاریابی ازطریق پاسخ مستقیم روشی است که با استفاده از آن میتوان مشتریان راغبی ایجاد کرد که دلیلشان برای خرید از شما چیزی فراتر از یادآوری نام برند شما است. دلیل خرید آنها ارزشی است که شما به آنها ارائه میدهید و کس دیگری توانایی ارائه چنین ارزشی را ندارد.
مرحله اول: «قبل»
در این مرحله قرار است بازار هدف را شناسایی کنید و یک استراتژی مشخص برای ورود به بازار و برخورد با مشتریان بالقوه تدوین کنید. در این مرحله، شما مشتریان بالقوهای که قصد ایجاد ارزش برای آنها را دارید، شناخته و برای برآورده کردن انتظارات آنان پیش قدم شوید.
انتخاب بازار هدف من
کسب و کارهای کوچک به ندرت میتوانند تمام بازار را در دست بگیرند. آنها ابتدا باید یک قسمت کوچک از بازار را بهعنوان هدف در نظر گرفته و تمام انرژی خود را برای در دست گرفتن آن قسمت از بازار صرف کنند. انتخاب یک بازار هدف خوب و مناسب میتواند تأثیر بسیار زیادی بر بازدهی پول، زمان و انرژی بگذارد.
معمولا کسبوکارهای کوچک از محدود کردن دامنه مشتریانشان نگراناند. آنها میترسند که مشتریانشان بالقوهشان را از دست بدهند. اما از این نکته غافلاند که با محدود کردن مشتریانشان علاوه بر کاهش هزینهها، توانایی ارائه تبلیغات بهتر و مؤثرتر را نیز بدست میآورند.
ساخت پیام
بیشتر پیامهای بازاریابی خسته کننده و بی اثر هستند. برای اینکه بتوانید توجه مردم را به خود جلب کنید باید پیام تبلیغاتیتان قانعکننده و جذاب باشد. هدف از اینکار اجبار مشتری به واکنش نشان دادن است.
توجه داشته باشید که در هر لحظه مشتری شما سه گزینه پیش رو دارد:
از شما خرید کند
از رقیب شما خرید کند
اصلا خرید نکند
ممکن است تصور کنید مهمترین مشکل شما رقیبانتان هستند اما در اکثر مواقع بیتحرکی و عدم درک صحیح شما از شرایط است که باعث شکستتان میشود پس ابتدا از خود بپرسید که مشتریان چرا باید خرید کنند و سپس به این سؤال بپردازید که «چرا باید از شما خرید کنند؟»
همواره بهدنبال ایجاد ارزش اضافی برای مشتریان باشید. معمولا صاحبان مشاغل خرد برای شناسایی نیازهای بازار دست به تحقیقات و نظرسنجی میزنند درحالیکه این روش به دو دلیل کارایی لازم را ندارد اول آنکه در اغلب موارد مردم نمیدانند که واقعا به چه چیزی نیاز دارند و دوم آنکه مردم معمولا با منطق به سوالها پاسخ میدهند اما در خرید واقعی با احساس خرید میکنند.
هنگامی که متوجه شدید مشتریان چه چیزی میخواهند حال زمان آن رسیده است که محصول خود را با یک پیشنهاد غیر قابل مقاومت به مشتریان عرضه کنید. این کار را میتوانید با استفاده از روشهای متفاوتی انجام دهید. یک روش بد و محکوم به شکست این است که محصول را با ده درصد تخفیف عرضه کنید. این کار باعث میشود که مشتریان قیمت را بهعنوان یکی از مهمترین مولفههای محصول شما در نظر بگیرند درحالیکه هدف اصلی شما باید این باشد که هرگونه مقایسه با رقبایتان را به مقایسه سیب و پرتقال (غیر قابل مقایسه) تبدیل کنید. پیام بازاریابی شما باید معطوف به این نکته باشد که شما چه تفاوتهایی با رقبایتان دارید و چرا مردم باید از شما خرید کنند.
دستیابی به مشتریان بالقوه ازطریق رسانههای تبلیغاتی
حال که بازار هدف و پیام مناسب را پیدا کردید باید رسانهای مناسب برای انتشار پیام خود بیابید. رسانه معمولا بیشترین هزینه در برنامه بازاریابی شما را شامل میشود از این رو برای داشتن بازده مناسب برای سرمایهگذاری در بازاریابی، انتخاب یک رسانه خوب و مؤثر اهمیت فوقالعادهای دارد. همچنین باید رسانهای که میخواهید در آن تبلیغ کنید را به خوبی بشناسید حتی اگر لازم است از یک متخصص مشاوره بگیرید.
مرحله دوم: «حین»
در این مرحله شما با مشتریان بالفعل سروکار دارید. شما تبلیغاتتان را به خوبی انجام داده و مشتریان بالقوهای جذب کردهاید. حال زمان آن رسیده است که محصول خود را ارتقا بدهید. برای اینکار باید بدانید مشتریان از شما چه انتظاراتی دارند. . اطلاعاتی که شما از مشتریان دارید میتواند بهعنوان گنجینههایی باشد که در آینده کارایی بسیار زیادی خواهد داشت. کسب و کارهای کوچک از این نکته غافلاند که داشتن یک پروفایل از مشتریانشان تا چه حد میتواند مفید باشد.
جذب مشتریان راغب
در بازاریابی مستقیم هدف این است که مشتریانی راغب برای محصول خود پیدا کنید نه اینکه محصولاتتان را در اسرع وقت به فروش برسانید پس هرچقدر اطلاعات بیشتر و مفیدتری از مشتریان جمع آوری کنید، نیازهای آنها را راحتتر و بهتر کشف و ارضا میکنید.
این مرحله همان مرحلهای است که یک کسبوکار کوچک را به یک کسبوکار کوچک موفق تبدیل میکند. اکثر صاحبان مشاغل خرد تنها به مرحله تبلیغات و جذب مشتری بسنده میکنند در حالیکه میتوان با اطلاعاتی که از مشتریان به دست می آید نهتنها هزینههای تبلیغات را کاهش داد بلکه آنها را مؤثر تر نیز ساخت.
پرورش مشتریان راغب
پرورش مشتریان راغب عبارت است از تغییر فاز مشتریان از «ممکن است به کارم بیاید» به «می خواهم این محصول را خریداری کنم» است. فرایند پرورش مشتریان راغب این تضمین را به شما میدهد که مشتری انگیزه و علاقه کافی برای خرید از شما را دارد حتی پیش از آن که بخواهید محصولتان را به وی بفروشید.
تبدیل فروش
در یک کلام تبدیل فروش بهمعنی تبدیل شدن مشتری راغب به خریدار است. در اینجا شما باید جوی حاکی از اعتماد برای مشتری ایجاد کنید تا وی خیالش از معامله با شما راحت باشد. بهطور معمول مردم اعتماد زیادی به فروشندگان و محصولات (خصوصا اگر جدید باشد) ندارند. از این رو شما با یک فرد خنثی طرف نیستید بلکه شما با یک بدبین طرف هستید. تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که نگرش بدبینانه افراد را به نگرش خوشبینانه و مثبت تغییر دهید.
مرحله سوم: «بعد»
در این مرحله مشتریان شما، شما را دوست دارند و بهطور مداوم از شما خرید میکنند. اینجا است که شما با ارائه تجربهای در سطح جهانی، مشتریان خود را به طرفداران پروپاقرص خود تبدیل میکنید و راه خود را برای افزایش ارزش طول عمر مشتری و انجام معاملات بیشتر با او باز میکنید. هدف نهایی در این مرحله این است که مشتریان بیشازپیش به شما اعتماد و از شما خرید کنند.
ارائه یک تجربه در سطح جهانی
بسیاری از کسب و کارهای کوچک در مرحله جذب مشتریان بالقوه متوقف میشوند غافل از اینکه این کار تجارت نیست بلکه سوداگری است. مرز باریکی بین سوداگری و تجارت وجود دارد که باید به آن توجه داشت. در یک رویکرد سوداگرانه هدف اصلی فروش است اما در یک رویکرد تجاری، هدف اصلی جذب و نگهداری مشتریان است. یک مشتری راغب، توانایی جذب چندین مشتری دیگر را نیز دارد در این صورت شما محصول را نه به یک نفر بلکه به چندین نفر می فروشید.
احساسی که مشتری با خرید از شما کسب میکند، بسیار مهم است. محصول شما باید سرگرم کننده، ساده، قابل دسترس و قابل توسعه باشد تا مشتریان با خرید از شما تجربهای مطلوب کسب کنند.
افزایش ارزش طول عمر مشتری
برای افزایش درآمد شما دو راه پیش رو دارید: اول افزایش تعداد مشتریان و دوم افزایش معامله با مشتریان حال حاضر و گذشته.
به هزار و یک دلیل افزایش معامله با مشتریان حال و گذشته بهتر از افزایش تعداد مشتریان است. همانطور که گفته شد جذب مشتری جدید هزینه بر و سخت است اما افزایش معامله با مشتریان موجود هزینه چندانی ندارد. در این قسمت به شما استراتژیهایی آموزش داده میشود که با استفاده از آن بتوانید مشتریان خود را چندین و چند بار به خرید بیشتر ترغیب کنید.
هماهنگ سازی و تحریک ریفرالها
هماهنگ سازی و تحریک ریفرالها یک فرایند فعال است. بسیاری از کسب و کارها آرزو دارند که بتوانند ریفرالهای فعالی داشته باشند اما برای اجرای آن سیستم منظم و منضبطی ندارند. بسیاری از صاحبان کسبوکار به ریفرالها به مثابه چیزی خارج از دسترس نگاه میکنند و تصور آنها بر این است که مراجعه ریفرالها به شانس و اقبال بستگی دارد. در این بخش شما چند تاکتیک ساده برای ایجاد جریانی از ریفرالها در روند بازاریابی خود می آموزید.
معرفی نویسنده:
آلن دیب، کارآفرین، بازاریاب، متخصص فناوری و نویسنده ای آمریکایی است. او تا به حال کسب و کارهای متعددی را به وجود آورده و در تمام آنها موفق عمل کرده است. یکی از آخرین کسب و کارهای او در صنعت ارتباطات راه دور بود که دیب آن را بهصورت یک استارتاپ به وجود آورد. این کسبوکار نوپا چهار سال بعد بهعنوان یکی از شرکتهایی که سریعترین رشد را در استرالیا داشتهاند، توسط مجله بیزینس ریویو ویکلی (Business Review Weekly) معرفی شد. عمده تمرکز آلن روی استفاده از فناوریها و ایدههای نوآورانه در تجارت است.
معرفی کتاب و ترجمههای آن:
کتاب حاضر با نام کامل (The 1-Page Marketing Plan: Get New Customers, Make More Money and Stand Out from the Crowd) در سال ۲۰۱۶ توسط انتشارات جت لانچ (JETLAUNCH) منتشر شد. این کتاب تاکنون در ایران توسط دو انتشارات منتشر شده است. نشر آریانا قلم این کتاب را با نام (طرح بازاریابیِ کسبوکارهای کوچک) با ترجمهی فواد معصومی و نشر نوین نیز کتاب را با نام (برنامه بازاریابی یک صفحهای) با ترجمه محمد یوسفی ترجمه کردهاند. بازنشر از زومیت
چند پیشنهاد ساده برندسازی در بحران کرونا | بیماری کووید ۱۹ بحرانی جهانی را رقم زده است؛ اما شرکتها میتوانند از این موقعیت نیز برای ارتقای جایگاه برند خود استفاده کنند.
به گزارش آژانس تبلیغاتی اثرهنری پس از شیوع بحران کرونا، تغییرات بسیار زیادی در سبک زندگی مردم اعمال شد. مردم بهشدت روی محافظت از خود و خانوادههایشان متمرکز شده و تعامل با دیگران را کاهش دادهاند. این تغییرات بر رفتار و سرگرمیهای مردم نیز تأثیر گذاشته است. بهعنوان مثال، استفاده از بازیها، خدمات آنلاین، رسانههای اجتماعی، سخنرانیهای زنده و… افزایش بسیار زیادی پیدا کرده است. استفاده از اینترنت در بسیاری از کشورها چندبرابر و خریدهای فیزیکی به مایحتاج ضروری زندگی محدود شده است. همچنین، نحوهی خرید تحتتأثیر این بیماری قرار گرفته است.
تقاضا برای استفاده از ابزارهای الکترونیک در خرید روبهافزایش است؛ ابزارهایی که به خریداران اجازه میدهد بدون دستزدن به اشیاء یا سطوح خرید خود را انجام دهند. این احتمال وجود دارد که بسیاری از این تغییرات رفتاری موقتی باشد؛ اما بعید بهنظر میرسد مردم زندگی دیجیتالیای را به این راحتی کنار بگذارند که بهعلت این بیماری تجربه کردهاند. دراینمیان، بازاریابان برای کمک به ارتقای جایگاه برند خود و خدمترسانی به مشتریان بیکار ننشستهاند و مدام در حال یافتن روشهای خلاقانه برای بهبود جایگاه برندشان در میان مردم هستند. در این مطلب، به چند ترفند مهم برای ارتقای جایگاه برند در زمان شیوع ویروس شوم کرونا اشاره میکنیم.
۱. همدلی نشان دهید
اکنون مردم بهشدت احساس آسیبپذیربودن میکنند. در این زمان، ایجاد احساس همدلی بسیار اهمیت دارد. برندها باید نشان دهند وضعیت بهوجودآمده برای مردم را درک و برای کاهش آسیبهای این بیماری تلاش میکنند. بسیاری از بانکها با شناخت وضعیت سخت موجود، هزینهی اضافهی برداشت از حسابها را حذف کردهاند. همچنین، شرکت SAP، شرکت فعال درزمینهی تولید نرمافزارهای مدیریتی و تجاری، استفاده از بعضی نرمافزارهایش را برای شرکتهایی آزاد کرده است که قصد دارند ساختار خود را به دورکاری تغییر دهند.
درحالحاضر، تفاوتهای ظریف بین برندها اثرهای بسیار بزرگی بر جای می گذارد. اگر شرکتها بهجای تعهد به مسئولیت اجتماعی خود بهدنبال سودآوری از فلاکت مردم باشند، قطعا ضربهی جبرانناپذیری به برند خود میزنند.
۲. از رسانهها به روش چابکتری استفاده کنید
در وضعیت بهوجودآمده، بازاریابان باید دو مشکل را بهسرعت حل کنند: ۱. تیم بازاریابی را از راه دور مدیریت کنند؛ ۲. پیامهایی تبلیغاتی ایجاد کنند که درعین خلاقیت، با وضعیت بهوجودآمده همخوان و در راستای مسئولیت اجتماعی برند باشد. بهعنوان مثال، برند نایک بلافاصله پس از شیوع گستردهی بیماری در جهان، پیام جدیدی با این عنوان عرضه کرد: «بازی در داخل [خانه]، بازی برای جهان» (Play inside, play for the world). همچنین، برند چیکیتا، شرکت فعال درزمینهی تولید و صادرات موز، با حذف تصویر چیکیتا از روی برند خود، این پیام را منتشر کرد: «من فعلا در خانه هستم. لطفا شما نیز همین کار را انجام دهید و مواظب خودتان باشید».
بااینهمه، ایجاد پیام خلاقانه بهتنهایی کافی نیست. با تغییر سریع سبک زندگی مردم، بازاریابان باید رسانهای مناسب نیز برای انتقال پیام خود پیدا کنند که بیشترین تأثیر را بر مخاطب بگذارد. بهعنوان مثال، با افزایش تمایل مردم به سرگرمیها و بازیهای دیجیتال، ممکن است استفاده از ویدئوهای تبلیغاتی در میان بازیهای ویدئویی جذابیت بیشتری پیدا کند.
۳. برند خود را خیرخواه نشان دهید
مردم اعمال خیرخواهانهی برندها را در زمان بحران بهخاطر میسپارند؛ بهویژه اگر با سخاوت واقعی انجام شود. پس از همهگیری بیماری کووید ۱۹ شرکتهای زیادی در راستای مسئولیت اجتماعی خود دست به انجام اعمال خیرخواهانه زدهاند. بهعنوان مثال، شرکت ادوبی بلافاصله نرمافزار کریتیو کلاد (Creative Cloud) را دراختیار مدارس قرار داد تا بتوانند راحتتر کلاسهای آنلاین خود را برگزار کنند.
همچنین، شرکتهای جنرالموتورز و فورد با همکاری یکدیگر دستگاههای تنفسی و تهویهی هوا تولید کردند تا بهکمک کادرپزشکی بیایند. شرکتهای تولید نوشیدنی نیز تمرکز خود را بر ساخت الکل برای محلولهای ضدعفونی گذاشتند. بسیار بعید است مردم این فداکاریها را فراموش کنند و حتی اگر این اقدامات با خلوصنیت انجام نشده باشد، بازهم جایگاه برند را در میان مردم ارتقا میدهد.
۴. روندها را پیگیری کنید و سناریو بسازید
بازاریابان باید همواره در حال رصد روندها باشند تا در زمان مناسب، بتوانند واکنش بهموقعی نشان دهند. استفاده از شبکههای مجازی، صفحات مربوط به تجارت الکترونیک، سایتهای اجتماعی و… میتواند به بازاریابان در شناسایی سریعتر فرصتها کمک کند.
۵. با روشهای جدید کار سازگار شوید
خوشبختانه بسیاری از شرکتها توانستهاند با وضعیت جدید کار تا حدود زیادی سازگار شوند؛ اما همچنان نگرانیهایی برای کاهش بهرهوری در این حالت وجود دارد. بهکارگیری فناوریهای ارتباط از راه دور امکان چت و اشتراک فایل و تماسهای صوتی و تصویری را بهصورت یکپارچه دراختیار کارمندان قرار میدهد تا آنها بتوانند بهطورمستمر با یکدیگر در ارتباط باشند. اگرچه عادتکردن به وضعت جدید ممکن است کمی زمانبر باشد، مشخص نیست بیماری تا کِی ادامه خواهد داشت؛ پس، تدابیر لازم برای جلوگیری از منحلشدن کسبوکار باید اندیشیده شود. نگرانی دیگر بابت تحویل محصولات است. شرکتهای تولیدی باید با اتخاذ پروتکلهای ایمنی، این اطمینان را در مردم ایجاد کنند که محصولات دریافتیشان حامل بیماری نیست.
نتیجهگیری
متأسفانه بسیاری از برندهای ایرانی نتوانستند از ظرفیت بهوجودآمده بهدنبال بیماری کووید ۱۹ استفادهی لازم را ببرند. در دورانی که تمرکز رسانهها عمدتا بر این بیماری معطوف شده است، شرکتهای خصوصی میتوانستند با ایجاد تبلیغات خلاقانه، علاوهبر انجام وظایف اجتماعی خود، برای ارتقای جایگاه برند نیز تلاش کنند؛ اما این تلاشها به کپیبرداریهای ناشیانه از برندهای خارجی و البته چند ایدهی هوشمندانه اما کمفروغ محدود باقی ماند. این کمکاری در تبلیغات تلویزیونی، آنهم در دوران تعطیلی عمومی، نمود بسیار بیشتری داشت.
در دنیای تجارت امروز، دیگر سودآوری تنها هدف شرکتها نیست و شرکتها درکنار آن باید بهدنبال انجام مسئولیتهای خود درقبال محیطزیست و جامعه و کارمندان نیز باشند. بااینحال، چنین رویکردی در میان برندهای ایرانی دیده نمیشود. امید است در آیندهای نزدیک افزایش تلاش شرکتهای ایرانی برای عمل به وظایف اجتماعیشان را شاهد باشیم تا هم جامعه و هم برندها نفع بیشتری ببرند. منبع : زومیت
برندهای معروف جهان، نیکون قدیمی با کیفیت | نیکون یکی از اولین برندهای تولید دوربین عکاسی در جهان بوده که پس از یک قرن فعالیت، هنوز نامی معتبر در این صنعت است.
به گزارش آژانس تبلیغاتی اثرهنری به نقل از زومیت نیکون (Nikon Corporation)، شرکتی ژاپنی با حوزهی فعالیت بینالمللی است که مرکز فعالیت آن در توکیو قرار دارد. این شرکت، با محصولات متنوع در حوزهی اپتیک و تصویربرداری شناخته میشود.
محصولاتی همچون انواع دوربین عکاسی، لنز دوربین، دوربینهای دوچشمی، میکروسکوپ، برخی لنزهای پزشکی، ابزارهای اندازهگیری، دوربین اسلحه، تلسکوپهای زمینی و تجهیزات آزمایشگاهی تولید نیمههادیها، در دستهبندی محصولات نیکون قرار دارند. شاید عموم مردم، نیکون را با دوربینهای عکاسی بشناسند، اما این برند در محصولات دیگر هم آمار قابلتوجهی دارد و دومین تولیدکنندهی بزرگ تجهیزات نوری تولید نیمههادی در جهان محسوب میشود.
تاریخچهی تأسیس
داستان نیکون، به ابتدای قرن بیستم باز میگردد. زمانیکه ژاپن در مسیر نوآوریهای تازه قرار داشت و جامعهی آن به سمت مدرن شدن پیش میرفت. در آن سالها، نیاز به پیشرفت در همهی صنایع حس میشد و اپتیک نیز یکی از مرزهای فناوری بود.
اولین مرکز تولیدی نیکون که با نام نیپون تأسیس شد
نیکون ابتدا با نام Nippon Kagaku K.K یا Japan Optical Industries شروع به کار کرد. کویوتا ایواساکی، این شرکت را در ۲۵ ژوئیه ۱۹۱۷ در توکیو تأسیس کرد. اولین محصولات شرکت، میکروسکوپ و ابزارهای اپتیکی اندازهگیری فاصله بودند که با تمرکز بر بازار داخلی تولید میشدند. ایواساکی، برادرزادهی بنیانگذار میتسوبیشی و در آن زمان، مدیر کل شرکت مذکور بود.
ایواساکی از مدیرانی بود که به اهمیت پیشرفت ژاپن در آن سالها پی برد. بهعلاوه، او میدانست که تولید تجهیزات نوری یکی از نیازهای ملی کشور است. درنتیجهی همین ایدهها و اعتقادات، برنامهریزی برای تأسیس یک شرکت در صنعت اپتیک نهایی شد. شرکت نیپون ترکیبی از بخش تولید تجهیزات اپتیکی Toyo Keiki، بخش تولید آیندهی Iwaki Glass، و Fuji Lens Manufactirung بود. ترکیب شرکتهای دیگر در شروع فعالیت، نشان میداد که ایواساکی برنامههایی جدی برای شرکت خود دارد.
نیپون برای شروع فعالیت خود قطعا به مراکز تولیدی و کارخانه نیاز داشت. آنها ابتدا در سال ۱۹۱۸ تحقیقات برای ساخت لنزهای اپتیکی را شروع و پس از چند شکست، آن را متوقف کردند. پس از مدتی، نیاز به تأمین لنزها در داخل شرکت طبیعیتر و شد و تحقیقات ادامه پیدا کرد. در سال ۱۹۲۳، برای توسعهی تحقیقات در ۲ بخش تئوری و عملی، ۳ مرکز تحقیقاتی مجزا ساخته شد که یکی از آنها بازوی تولیدی بود که در سایت Oi Dai-ni شروع بهکار کرد. چند کورهی حرفهای نیز برای تولید لنزهای شیشهای در آن کارخانه نصب شد که جزو برترین تجهیزات صنعت در آن زمان بودند.
اولین دوربین دوچشمی نیکون
اولین محصول قابل توجهی که از کارخانههای تولیدی نیپون خارج شد، دوربین دوچشمی بود. این محصول با نام MIKRON در سال ۱۹۲۱ عرضه شد. میکرون، در ۲ نسخه با بزرگنماییهای ۴ و ۶ برابری تولید شد که بهخاطر کوچک بودن منشور، کاربردپذیری بالایی داشت. محصول نیپون در آن سالها بهخاطر کاربرد بالا و ابعاد کوچک، شهرت بسیاری پیدا کرد و در پایان قرن بیستم نیز بار دیگر تولید شد.
سالهای ابتدایی توسعه و همکاری با آلمانیها
با پیشرفت نیپون در فناوریهای اپتیکی، ۸ مهندس در سال ۱۹۲۱ از آلمان به آن شرکت دعوت شدند. مهندسانی که به شرکت ژاپنی دعوت شدند، هرکدام در حوزههای تخصصی خود شهرت جهانی داشتند. آنها در زمینههای گوناگون، از طراحی لنز و میکروسکوپ تا تجهیزات دقیق اندازهگیری و محاسبات دقیق مهارت داشتند. راهنماییهای این مهندسان در سالهای ابتدایی فعالیت نیپون نقش زیادی داشت و قطعا، یکی از دلایل پیشرفت آنها در سالهای بعد بود.
لنز دوربین Anytar ساختهشده براساس طراحی آلمانی
مهندسان ژاپنی، همهی تلاش خود را بهکار میگرفتند تا از فناوری تولید لنزهای عکاسی، عقب نیفتند. آنها قصد داشتند این محصولات را که تا آن زمان تنها از کشورهای خارجی به ژاپن میآمدند، بهصورت کامل در داخل کشور تولید کنند. طراحان نیپون، سفرهای متعددی به اروپا و خصوصا آلمان انجام دادند. آنها تلاش کردند تا با بازدید از مراکز تولیدی آلمانیها و حتی خرید نمونههایی از آن کشور، فناوری تولید لنز را بهتر درک کنند. بههرحال، نمونههای لنزها به ژاپن آمدند و چالشهای اصلی، شروع شد.اولین طراحیها برای ساخت لنز عکاسی، با همکاری آلمانیها انجام شد
امروزه، بهراحتی میتوان از کامپیوترها در طراحی و تولید انواع لنز استفاده کرد. منتهی در سالهای ابتدایی قرن بیستم، محدودیتهای محاسباتی و طراحی بسیار زیادی بودند و مهندسان نیپون، باید با انواع روشهای سعیوخطا و دمونتاژ و مونتاژ نمونههای اولیه، به طراحی بهینه میرسیدند. بهعلاوه، در بسیاری از اوقات نمونههای اولیه که ظاهر مناسبی داشتند، کیفیت مورد نظر را در عکسهای ثبت شده ارائه نمیکردند.
اولین طراحیها برای ساخت لنزهای عکاسی با همکاری و هدایت آلمانیها انجام شد. در آن زمان، لنزهای Tessar بهعنوان نمونههای پیشگام بازار لنز عکاسی شناخته میشدند. شرکت ژاپنی برای راهاندازی اولین خطوط تولید آن دسته از لنزها، تنها میتوانست از محصولات کشورهای دیگر ایدهبرداری کند. آنها اولین لنزهای خود را براساس طراحیهای تسار با نام Anytar عرضه کردند.
نیکو، برندی که بعدا به نیکون تبدیل شد
هاینریش آخت، یکی از مهندسان آلمانی و متخصص محاسبات طراحی بود که نقشی مهم در طراحی لنزهای آنیتار داشت. او تقریبا در تمامی لنزهای تولیدشده در آن سالها تأثیر داشت. پس از آن که آخت به آلمان بازگشت، طراحان ژاپنی پیشرفت پروژه را بر عهده گرفتند و طراحیها را بهبود بخشیدند. در سال ۱۹۲۹، نمونهی اولیه و آزمایشگاه Anytar F4.5 معرفی شد که تا سال ۱۹۳۱ به تکامل رسیده و از سایهی لنزهای تسار خارج شد.
شرکت نیپون برای انتخاب برندی اختصاصی برای لنزهای عکاسی خود، از ترکیب Nippo و Kougaku استفاده کرد و در پایان نام نیز بهرسم آن سالهای صنعت اپتیک، حرف R را اضافه کرد. درنتیجه، لنزهای نیپون از سال ۱۹۳۲ با برند Nikkor عرضه شدند.
علاوه بر لنزهای عکاسی، در دههی ۱۹۲۰ برای تولید دیگر محصولات اپتیکی نیز تلاشهای مهمی انجام شد. میکروسکوپ Joico یکی از آن محصولات بود که باز هم با مشاورهی آخت و طراحیهای او معرفی شد. آن میکروسکوپ، بزرگنمایی ۷۶۵ برابری داشت و در سال ۱۹۲۵، بهصورت رسمی به بازار عرضه شد.
از اولین کورههای تولید عدسی در نیکون
یکی از چالشهایی که در همان سالهای ابتدایی به نیپون ضربه زد، تخریب زیرساختهای تولید شیشههای اپتیکی بر اثر زلزلهی بزرگ Kanto بود. فعالیتهای کارخانههای تولیدی در نتیجّی آن زلزلهی سال ۱۹۲۳ متوقف شد، اما یک سال بعد با قدرت به کار خود ادامه داد. چندین آزمایش عملی بزرگ و مهم پس از شروع مجدد فعالیتها روی انواع لنز انجام شد که هدف نهایی همهی آنها، تولید انبوه لنز بود. درنهایت، آزمایشها و تحقیقهای مهندسان ژاپنی در نیپون، به نتیجه رسید و آنها توانست لنزهایی با کیفیت برابر با محصولات خارج از ژاپن، تولید کنند.
با شروع دههی ۱۹۳۰، شرکت مادر نیکون به شهرتی قابلتوجه در ژاپن رسیده بود. آنها یکی از پروژههای بزرگ مطالعهی نجومی در ژاپن را بر عهده گرفتند که محصول آن، هنوز هم بهعنوان یادگاری از دوران اوجگیری فناوریهای ژاپنی شناخته میشود. تلسکود فضایی ۸ اینچی که در موزهی علوم آن سالهای توکیو نصب شد، محصول شرکت نیپون بود. محصول آنها، اولین تلسکوپ در نوع خود بود که بهطور کامل در ژاپن ساخته میشد.
اولین دوربینی که با برند نیکون تولید شد
باوجود موفقیت در حوزههای دیگر، صنعت عکاسی محلی بود که تمرکز مهندسان و مدیران نیپون به آن جلب میشود. پس از ثبت و بازاریابی موفقیتآمیز لنزهای Nikkor، نوبت به عرضهی محصولات خاص تحت آن برند بود. در سال ۱۹۳۳، اولین محصولات رسمی با آن برند عرضه شدند که کاربرد اصلی آنها، در عکاسی هوایی مخصوص نقشهبرداری بود. Aero-Nikkor، نام لنزهای تولیدی نیپون در آن سال بود.
توسعهی جهانی و تولد برند نیکون
دههی ۱۹۴۰، زمان درگیری ژاپن در جنگ جهانی دوم و خسارتهای بیشمار آن بود. از میانههای آن دهه، بازسازی ژاپن و از سر گرفتن تلاشها برای تبدیل شدن به قطب فناوری جهان، شروع شد. بسیاری از محصولات ژاپنی در آن سالها به کشورهای دیگر صادر شدند و بازدهی صنعت اپتیک نیز روزبهروز بیشتر میشد. درواقع، محصولات اپتیکی ژاپنی در آن سالها قدمهای اولیه را برای معتبر شدن جملهی «ساخت ژاپن» برداشتند.
دوربین ۳۵ میلیمتری رنجفایندر نیکون SP
از اولین محصولاتی که پس از جنگ بهصورت جدی به برنامههای نیپون اضافه شد، لنزهای چشمپزشکی بود که تمرکز شدید ژاپنیها را برای توسعهی هرچه بیشتری محصولات اپتیکی در حوزههای مختلف نشان میداد.نیکون ابتدا نام یکی از محصولات شرکت در بازار عکاسی بود
در سال ۱۹۴۶، اولین زمزمهها از برندی به گوش رسید که امروز، نمادی از عکاسی باکیفیت محسوب میشود. نیپو در تلاش بود تا نامی برای دوربین عکاسی کوچک و کاربردی خود انتخاب کند و ابتدا، بهنام Nikorette رسید. نامی که هم ترکیب Nippo و Kogaku بود و هم کوچک بودن دوربین را نشان میداد. پس از مدتی، مدیران به این نتیجه رسیدند که نام مذکور، طولانی بوده و همچنین، جذابیت لازم را نیز بهعنوان نامی برای محصولی آیندهنگرانه ندارد. در نهایت، نام nikon برای دوربین کامپکت شرکت انتخاب شد که ترکیب Nikko با حرف N بود که در زبان ژاپنی، مفهومی مذکر را میرساند.
مدال Grand Prix نمایشگاه جهانی بروکسل (۱۹۵۷) که به نیکون اهدا شد
تجهیزات نقشهبرداری، یکی دیگر از خانوادههای محصولات متکی به لنزهای اپتیکی هستند. نیپون در ادامهی دههی ۱۹۴۰، تمرکز خود را به این محصولات نیز منعطف کرد و محصولاتی با نامهای Tilting Level E و Transit G به بازار عرضه کرد. ورود و موفقیت در چنین حوزههایی در صنعت اپتیک، قطعا نتیجهی تحقیق و توسعهی طولانیمدت روی فناوریهای ساخت لنز بود که در سالهای ابتدایی انجام شد.
۲ سال پس از برندسازی اولیه برای دوربینهای عکاسی، اولین دوربین نیکون با نام Nikon Model I در سال ۱۹۴۸ معرفی شد. اولین دوربین شرکت، نوآوریهای متعددی داشت که آن را به محصولی قابلتوجه در صنعت تبدیل میکرد. استفاده از بیرینگهای محوری برای بخش شاتر یکی از آن نوآوریها بود که از سالها تلاش در بخشهای تحقیق تا حتی بازاریابی بهدست آمد.
پیش از عرضهی رسمی اولین دوربین نیکون، تبلیغات و بررسیهای متعددی از آن منتشر شد که توجه بسیاری از مصرفکنندههای داخلی را به خود جلب کرد. تقاضا برای دوربین نیکون بهحدی بالا بود که خطوط تولید، توانایی تأمین نیاز بازار را نداشتند. منتهی، چالش اصلی پس از عرضهی رسمی و فروش اولین نمونههای از دوربین نیکون شروع شد.
نیکون مدل F، اولین دوربین SLR با قابلیت تعویض لنز
مهندسان نیپون پس از عرضهی اولین دوربین حرفهای خود، با شکایتهای متعددی از سوی مصرفکنندهها روبهرو بودند که روزانه باید به آنها رسیدگی میکردند. آنها در مسیر حل همین چالشها، به دستاوردهای مهمی رسیدند و توانستند در تولید محصولات بعدی از آن دستاوردها استفاده کنند. پیشرفتهای بهدست آمده، باعث شد تا ۲ محصول عالی بعدی با نامهای Nikon M و Nikon S بهترتیب در سالهای ۱۹۴۹ و ۱۹۵۰ عرضه شوند. بهبود آن دوربینها، منجر به تولید محصولات بعدی با نامهای S2 و SP و دوربین تکلنزی آینهای F. Nikon شد که در سالهای بعدی، شهرت و اعتبار جهانی شرکت ژاپنی را به اوج رساندند.
در میانههای قرن بیستم، فعالیت در حوزهی تجهیزات اندازهگیری، در کنار پیشرفت در حوزهی دوربینهای عکاسی، با قدرت ادامه پیدا کرد. پروفایل پروژکتور Model I یکی از محصولات مهم نیپون در آن بازار بود که با استفاده فناوری نورپردازی پرتوی موازی، محصولی قابلتوجه در سیستمهای اندازهگیری محسوب میشد.
لنزهای مخصوص فرایند تولید فتولیتوگرافی
توجه رسانهها و افزایش شهرت
میانهی قرن بیستم، زمانی بود که شهرت دوربینهای نیکون و لنزهای نیکور، در سطح جهانی به اوج رسیدند. در ۱۰ سپتامبر ۱۹۵۰، نیویورک تایمز مقالهای اختصاصی دربارهی دوربینهای نیکون و لنزهای نیکور منتشر کرد. مقالهی رسانهی آمریکایی، براساس ادعاهایی از عکاسان مجلهی TIME که برای تصویربرداری از جنگ کره به شرق آسیا آمده بودند، کیفیت بالای محصولات شرکت نیپون را تحسین میکرد. دوربینهای نیکون در شرایط سخت منطقهی Peninsula در کره، بهخوبی کار میکردند و برخلاف محصولات رقبا، عکسهای باکیفیتی هم از رخدادهای صورتگرفته ارائه کردند.
در مقالهی نیویورک تایمز در سال ۱۹۵۰، لنزهای شرکت ژاپنی بهتر از لنزهای آلمانی توصیف شد. بهعلاوه، عملکرد دوربینهای نیکون نیز بهتر از محصولات قلبی شرکتهای ژاپنی بود که تنها ظاهر خوبی داشتند و در عملکرد کلی، قابل قبول نبودند. بهخاطر همین مقاله، لنزهای نیکور به شهرتی جهانی دست پیدا کردند و معنی عبارت «ساخت ژاپن» را بهطور کامل تغییر دادند. پیش از آن، محصولات ژاپنی ارزان و بیکیفیت تصور میشدند و پس از آن، ژاپن مسیر خود را بهعنوان بهسمت ملتی پیشرو در فناوری تغییر داد.
دوربین حرفهای Photomic FTnعکاسان حرفهای، یکی از عوامل مهم شهرت برند نیکون بودند
فعالیتهای بازاریابی برای بهبود شهرت شرکت ژاپنی، پس از مقالهی مشهور نیویورک تایمز نیز ادامه داشت. عکاسان مجلهی لایف، از طرفداران اصلی و مشهور دوربینهای نیکون و لنز نیکور بودند که در افزایش شهرت آنها نقشی اساسی داشتند. شرکت ژاپنی پس از درک ظرفیتهای بالای این نوع از شهرت، انجمنی را با نام Nikkpor Club تأسیس کرد که بهعنوان مؤسسهای بینالمللی، محل تبادل نظر و گفتگوی علقهمندان به عکاسی و خصوصا کاربران لنزهای Nikkor بود. اعضای مؤسس انجمن نیکور، عکاسان مجلهی لایف و Magnum Photos، عکاسان برتر ژاپن، رماننویسها، محققان مشهور و بازیگران سینما بودند.
در سالهای شهرت جهانی دوربینهای عکاسی، تولید تجهیزات اپتیکی دیگر متوقف نشد و چند نمونه میکروسکوپ برجسته همچون Model SM به بازار عرضه شدند. محصول نیپون، اولین در نوع خود بود که فناوریهای نوآورانهای برای بهبود فوکوس داشت.
لنز Nikkor-H 300mm F2.8
همانطور که قبلا گفته شد، مدل SP دوربینهای نیکون، یکی از عوامل اصلی شهرت جهانی آن برند بود. نسخهای از این دوربین تکلنزی غیربازتابی (Rangefinder) در سال ۱۹۵۷ معرفی شد که مورد توجه عکاسان حرفهای قرار گرفت. دوربین جدید نیکون، قابلیت پشتیبانی از ۶ لنز قابل تعویض را داشت و فناوریهای مختلفی برای کاهش شوکپذیری و صدای آن بهکار گرفته شد. دوربین Nikon SP بههمراه لنزهای Nikkor، در سال ۱۹۵۸ در نمایشگاه World Expo بروکسل، جایزهی Grand Prix را دریافت کردند.
تولد غولی بهنام Nikon F
ورود نیپون به بازار دوربینهای SLR، با محصولی قابلتوجه بهنام Nikon F انجام شد. شرکت ژاپنی با استفاده از پیشرفتهای حاصل شده در فناوریهای ساخت دقیق و اپتیک، محصولی تولید کرد که واکنشهای مثبتی را از سرتاسر جهان بههمراه داشت. آن دوربین تا سال ۱۹۷۳ در خط تولید نیکون باقی ماند و با فروش ۸۰۰ هزار عدد، نقش مهمی در تثبیت برندهای نیکون و نیکور داشت.
ماشین رولینگ نیکون
جعبهی آینه، استفاده از پنتاپریسم و همچنین سیستم مونتاژ لنز Bayonet، از نوآوریهای جدید در دوربین نیکون اف بود که آن را از محصول انقلابی قبلی یعنی SP مجزا میکرد. البته، همین چند نوآوری جدید، دشواریهای متعددی را برای مهندسان نیپون بههمراه داشت که پیادهسازی آنها در جعبهی دوربین، یکی از مهمترین چالشها بود. نوآوری نیپون در سیستم تعویض لنزها، بهحدی حرفهای بود که تا سالها هنوز بهعنوان یکی از روشهای تعویض لنز در دوربینها استفاده میشود.
در ادامهی دههی ۱۹۵۰، فناوری میکروفیلم و ذخیرهی اسناد که در آمریکا معرفی شده بود، به ژاپن واردشد. لنزهایی که برای نوشتن اطلاعات روی میکروفیلمها طراحی میشدند، برای ذخیرهی حروف ژاپنی مناسب نبودند. درنتیجه، نیپون برای حل آن چالش، لنزهای Micro-Nikkor را با رزولوشن بالا معرفی کرد. معرفی آن لنز، با درخواست بالا از طرف شرکتهای چاپ و تولیدکنندههای تجهیزات الکترونیکی همراه بود. بهعلاوه، تقاضا برای لنزهایی بالا رزولوشنهای بالاتر نیز افزایش یافت تا در ساخت قطعات الکترونیکی از آنها استفاده شود.
دوربین nikon F3
در سال ۱۹۶۲، نیپون یک قدم نیز در ساخت لنزهای مخصوص ذخیرهی اطلاعات پیش رفت و Ultra Micro Nikkor را معرفی کرد. ۲ سال بعد، نسخهی حرفهایتر آن عرضه شد که بالاترین رزولوشن را در بین لنزهای کل جهان دارا بود. آن لنز میتوانست یک رمان انگلیسی ۳۳۰ صفحهای را در یک فیلم ۱۲.۶*۱۳.۲ میلیمتری ذخیره کند. آن لنز هم در بازار داخلی و هم بینالمللی، به موفقیتهای عظیمی دست پیدا کرد.
فناوری مورد استفاده برای تولید لنزهای الترا میکرو نیکور، بعدها برای سیستمهای لیتوگرافی نیمههادیها استفاده شد که لقب دقیقترین ماشینکاری تاریخ را به خود اختصاص داد.
محصولات و پروژههای حرفهای و بازاریابی گسترده
پس از معرفی چند نوع دوربین با کاربریهای عمومی و تخصصی و همچنین تبدیل شدن به بازیگر حرفهای صنعت لنز، وقت آن رسیده بود که شرکت ژاپنی محصولی خارقالعاده در بازار دوربین عکاسی معرفی کند. در سال ۱۹۶۳، اولین دوربین نیکون با مقاومت در برابر آب، فشار و خوردگی، به بازار عرضه شد. در آن زمان لقب All Weather برای دوربین نیکون استفاده میشد.
اولین دستگاه استپر ژاپنی تولید VLSI
محصول مهم دیگری که در آن سالها، بار دیگر فناوریهای حرفهای نیپون را در ساخت تجهیزات نشان میداد، ماشین حرفهای Ruling Engine بود که در دانشگاه توکیو نصب شد. این ماشین اپتیکی، اولین در نوع خود در ژاپن بود که بهنام ماشین فانتزی نیز شناخته میشد. دلیل آن نامگذاری، دقت بسیار بالای مورد نیاز برای ساخت آن بود. ماشینهای رولینگ، بهزبان ساده برای ساخت توری پراش استفاده میشوندنیکون با برگزاری نمایشگاههای عکاسی، محصولات خود را بازاریابی میکرد
نیکون در کنار تولید محصولات عالی، تمرکز بالایی نیز در بازاریابی، خصوصا در داخل ژاپن داشت. آنها در سال ۱۹۶۸، یک سالن مخصوص نمایشگاههای عکاسی با نام Ginza Nikon Salon در توکیو تأسیس کردند. هدف از تأسیس آن سالن، افزایش شهرت شرکت و همچنین توسعهی فرهنگ عکاسی بود. اولین نمایشگاهی که در آن سالن برگزار شد، به نمایش آثار Ihei Kimura از عکاسان حرفهای ژاپن پرداخت.
تلاشهای فرهنگسازی و بازاریابی نیکون، به تأسیس سالن نمایشگاهی محدود نشد. آنها یک سال بعد یک مسابقهی عکاسی اختصاصی ترتیب دادند. مسابقهی مذکور، با هدف آشنایی عکاسان حرفهای و غیرحرفهای و درنتیجه، توسعهی فرهنگ عکاسی برگزار شد. نام آن مسابقه، Nikon Photo Contest بود که ۲۱ هزار نفر از ۳۷ کشور جهان در آن ثبتنام کردند.
سیستم آزمایش و بررسی ویفر IC
یکی از پروژههای بزرگی که در دهههای پایانی قرن بیستم به نیکون پیشنهاد شد، همکاری در بخش تصویربرداری پروژهی فضایی آپولو بود. ناسا، در سال ۱۹۷۱ از نیکون درخواست کرد تا دوربین حرفهای Photomic FTn خود را برای عکسبرداری در پروژهی آپولو، بهینهسازی کند.
ناسا در همکاری با نیکون، تمامی پیشنیازهای لازم دوربین برای دوام آوردن در شرایط خاص فضایی را به نیکون اعلام کرد. برخی از آن پیشنیازها، استفاده از مواد مورد تأیید ناسا بود که شامل روانکنندهها و جذبکنندههای شوک میشد. بهعلاوه، برای مقاومت در برابر شرایط دشوار تابش نور خورشید، تمامی سطح دوربین باید با رنگ سیاه مات ساخته میشد.
درنهایت شرکت ژاپنی توانست تمامی انتظارهای ناسا را برآورده کند و ۹ دوربین برای پروژهی مذکور به آنها تحویل داد. آپولو ۱۵ با دوربینهای نیکون به فضا پرتاب شده و در یک پروژهی دیگر برای سفر ۳ فضانورد و تصویربردای از جو زمین نیز از آن دوربینها استفاده شد.
دوربین nikon F3AF
از دوربینهای عکاسی مهم دیگری که در آن سالها توسط نیکون معرفی شدند، میتوان به Nikon F2 اشاره کرد که با هدف بهبود عملکرد، عکاسی سریعتر و همچنین اتوماسیون بیشتر طراحی شد. هدف مهم دیگر، حفظ قابلیت سری F در آزادی استفاده از لنزها و لوازم جانبی متنوع بود.
نیکون F2 بهبودهای فراوانی نسبت به نسل قبل داشت. بهعنوان مثال، آن دوربین توانایی عکسبرداری سریع با سرعت شاتر ۱/۲۰۰۰ ثانیه را داشت و همچنین به تایمر خودکار، آینهی بزرگتر و در عقبی لولایی مجهز بود. بهعلاوه، عضو جدید خانوادهی F، در بخش طراحی نیز بهبود داشت و دکمهی شاتر، در موقعیت مناسبتری قرار گرفته بود.
نیکون چند سال پس از عرضهی دوربین F2، نسخهای ویژه با بدنهی تیتانیومی نیز از آن تولید کرد. آن نسخه، بهسفارش اختصاصی ماجراجوی معروف ژاپنی یعنی نائومی اومورا ساخته شد که از کیفیت بالا و مقاومت دوربینهای نیکون در شرایط دشوار آبوهوایی بهوجد آمده بود. نیکون برای ساخت مقاومترین دوربین خود برای اومورا، از تیتانیوم در بدنهی F2 مخصوص استفاده کرد و در سال ۱۹۷۷، تنها ۳ نمونه از آن را با نام Nikon F2 Titanium Uemura Special عرضه کرد.
دوربین nikon RS با قابلیت عکسبرداری زیر آب
لنزها و تجهیزات اندازهگیری نیز در دههی ۱۹۷۰ شاهد محصولات جدیدی از سوی نیپون بودند. آن شرکت، ابتدا در سال ۱۹۷۱ با همکاری میتسوبیشی الکتریک، ابزار اندازهگیری مسافتهای زیاد را با نام MND-2 عرضه کرد. آن دستگاه، اولین نمونه در ژاپن بود که برای اندازه گیری فواصل، از نور استفاده میکرد.
سالهای پایانی قرن بیستم و چالش دیجیتال
با نزدیک شدن به پایان قرن بیستم، کامپیوترها و فناوریهای وابسته، در صنایع مختلفی ساختارشکنی میکردند. آنها آمده بودند که زندگی مردم را در همهی سطوح تغییر دهند. نیکون در آن دوره با بهرهگیری از سابقهی طولانی خود در صنعت اپتیک و تولید فوق دقیق، بهسرعت با روند جدید نیز همراه شد و بهنوعی از شکلگیری جامعهی دیجیتال نیز حمایت کرد.
اولین محصول نیکون در دوران الکترونیک و سال ۱۹۸۰، دوربین Nikon F3 SLR بود که بار دیگر از خانوادهی پرچمدار F معرفی میشد. آن دوربین، اولین محصول جهان با کنترل الکترونیکی شاتر بود. بهعلاوه، مکانیزم اتواکسپوژر مبتنی بر اولویت دیافراگم نیز در آن محصول استفاده شده بود.
دوربینهای عکاسی دیجیتال E2 و E3
نیکون در کنار استفاده از فناوریهای الکترونیک در دوربین پرچمدار جدید، بخشهای جدیدی نیز به آن اضافه کرده بود. بهعنوان نمونهای از آن بخشها میتوان به صفحهنمایش LCD، حسگر TTL در پایین جعبهی آینهی دوریین و کنترل فلش با فناوری Speedlight TTL اشاره کرد.
جورجتو جوجارو، طراح معروف ایتالیایی در طراحی F3 با نیکون همکاری داشت. طراحی او، یک نمای ساده در عین زیبایی را به دوربین حرفهای ژاپنی میداد. بهعلاوه، یک خط قرمز جذاب در آن استفاده شده بود که بههمراه دیگر المانهای طراحی، بعدها به استانداردی در طراحی دوربین تبدیل شد. در آن سالها، اولین دوربین کامپکت نیکون نیز با نام L35AF معرفی شد.
ناسا، از چند سال قبل و پیرو همکاری پیشین با نیکون، سفارش دوربینهای مقاوم برای استفاده در پروژهی شاتل فضایی را به برند ژاپنی داده بود. آنها در سفارش خود ذکر کرده بودند که محصول جدید، باید ۲۵۰ عکس را با اکسپوژر خودکار ثبت کند و همچنین، فیلم آن نیز بهصورت خودکار عوض شود. نیکون در پی درخواست ناسا، در نهایت در سال ۱۹۸۰ دوربینهای F3 Big camera و F3 Small Camera را تولید کرد که نسخهی دوم، در شاتل فضایی کلمبیا استفاده شد.
دوربین دیجیتال SLR با قابلیت تعویض لنز D1
نیکون در سالهای ابتدایی دههی ۱۹۸۰، علاوه بر معرفی دوربینهای حرفهای و ورود جدی به صنعت الکترونیک، در ساخت تجهیزات آزمایشگاهی و ماشینآلات تولید انواع نیمههادیها نیز فعال بود. آنها دستگه استپر مخصوص NSR-1010G رابرای آزمایشگاههای VLSI چین توسعهدادند. همچنین، ماشین مخصوص بررسی لایههای قطعات نیمههادی (با نام اختصاصی Optistation) نیز توسط آن شرکت معرفی شد. ژاپنیها، فعالیتهای متفرقهی خود را محدود به این موارد نکردند و با استفاده از تجربهی بهکارگیری تیتانیوم، اولین فریمهای عینک تیتانیومی جهان را نیز در همان سالها عرضه کردند.صنعت نیمههادی و تجهیزات مورد نیاز آن کمک بزرگی به توسعهی نیکون کرد
در دوران توسعهی فناوریهای الکترونیک، محصولی که پایههای نیکون در دنیای دیجیتال را بنا کرد، بهصورت یک ابزار انتقال تصاویر با استفاده از خطوط تلفن، معرفی شد. NT-1000 دستگاهی بود که فیلمهای ۳۵ میلیمتری را برای اولینبار در جهان، بهصورت مستقیم از طریق خطوط تلفن، منتقل میکرد. آن دستگاه با همکاری آزانس خبری Kyodo و با تمرکز روی فعالیتهای خبرگزاری توسعه داده شد.
دستگاه NT-1000 توانایی خواندن فیلمهای نگاتیو و پوزیتیو را داشت و همچنین، خبرگزاریها میتوانستند اسناد دستنویس خود را نیز با آن ارسال و دریافت کنند. بهعلاوه، یک صفحهی نمایش برای کنترل اسناد و همچنین پاسخگویی سریع در موقعیتهای حساس خبری نیز در آن دستگاه تعبیه شده بود. پس از این دستگاه، چند نمونه تجهیز مشابه و ترکیبی برای صنعت ویدئو نیز معرفی شدند که همگی، پایههای سیستمهای دیجیتال در دوربینهای نیکون را شکل دادند.
اسکنر LCD نیکون بهنام FX-21S
از تجهیزات مهم دیگری که در پی انقلاب الکترونیک از سوی برند ژاپنی عرضه شد، میتوان به چند نمونه میکروسکوپ، استپر و ابزار نقشهبرداری اشاره کرد. یکی از مهمترین دستهها در محصولات آن سالها، ابزارهای اندازهگیری ۳ بعدی بودند که در سال ۱۹۸۶ به بازار معرفی شدند. در همان سال، اولین دوربین SLR با قابلیت فوکوس خودکار نیز با نام F-501 معرفی شد.
تجهیزات مورد نیاز برای ساخت محصول در بازار نیمههادیها، همیشه در صدر برنامههای نیکون قرار داشتهاند. فناوری لیتوگرافی در آن صنعت، یکی از نقاط برتری و پیشرفت همیشگی برند ژاپنی بود. آنها در سال ۱۹۸۶، با استفاده از همان فناوری، به تولید انبوه صفحات نمایش LCD علاقهمند شدند. یکی از محصولاتی که در آن زمان برای بهبود فرایند تولید صفحات مذکور معرفی شد، NSR-L7501 بود.
تغییر نام به Nikon Corporation
تا دهههای پایانی قرن بیستم، شهرت برند نیکون بهحدی رسیده بود که در زمینههای مختلف صنعت اپتیک، شناختهشده و مشهور محسوب میشد. شرکت نیپون برای حفظ اعتبار موجود و همچنین بهبود بازاریابی در سطح بینالمللی، تصمیم گرفت تا از سال ۱۹۸۸، از برند نیکون بهصورت رسمی در همهی محصولات خود استفاده کند. بهعلاوه، در آن سال شرکت ژاپنی ساختار فعالیت خود را به شرکتی بینالمللی تغییر داد.
تجهیزات نیکون که در تلسکوپ سوبارو ژاپن نصب شدند
آخرین محصولات قرن بیستم
در دهههای پایانی عصر انقلاب الکترونیک، محصولات متنوعی از سوی برند ژاپنی به بازار عرضه میشد که بهرهبرداری از فناوریهای جدید را هرچه بیشتر برای فعالان صنعت عکاسی آسان میکرد. یکی از محصولات مهم، اسکنر فیلم ۳۵ میلیمتری با نام LS-3500 بود که عکسهای رنگی روی آن فیلمها را به کامپیوتر ارسال میکرد. محصول مهم دیگر، در خانوادهی دوربینهای حرفهای SLR معرفی شد که دوربینی با قابلیت فوکوس خودکار در زیر آب بود. آن دوربین، Nikonos RS نام داشت.
نیکون در ساخت دوربینها در سالهای پایانی قرن بیستم، با شرکتهای دیگر نیز همکاریهایی داشت که از آن جمله میتوان به تولید دوربینهای دیجیتال E2 و E2s اشاره کرد که با همکاری فوجیفیلم تولید شدند. از محصولات دیگر در خانوادهی دوربینهای دیجیتال، Coolpix 100 و ۳۰۰ بودند که در سال ۱۹۹۷ معرفی شدند. این دوربینها، اولین محصولات کامپکت و دیجیتال نیکون بودند و نسخهی ۳۰۰، به صفحهی لمسی قلمی نیز مجهز بود.
در حوزهی تجهیزات اندازهگیری و آزمایشگاهی، ماشینآلات حرفهای جدیدی توسط نیکون به بازار معرفی شدند. از مهمترین دستگاهها اندازهگیری تولیدشده، میتوان به سیستم اندازهگیری ویدئویی CNC با نام Nexiv اشاره کرد. این دستگاه از فناوریهای نوظهور و حرفهای پردازش تصویری، برای اندازهگیری دقیق ابعاد و شکل قطعات استفاده میکرد. قطعات الکترونیکی و کاربردی در صنایع حساس، از مواردی بودند که کاربرد این تجهیز را بیشازپیش میکردند.
با افزایش تولید قطعات الکترونیکی حساس و دقیق در صنایع مختلف، نیاز به اندازهگیری دقیق آنها بدون تماس مستقیم، بیشازپیش حس میشد. نیکون با درک این پتانسل جدید بازار بود که محصول خود را با نام کامل Nikon EXcellent Intelligent Vision معرفی کرد. در آن دستگاه اندازهگیری از یک دوربین CCD استفاده شد که لبههای قطعات مورد اندازهگیری را با مشاهدهی تصویر، تشخیص میداد.تجهیزات اندازهگیری تولید محصولات اپتیک، سهم عمدهای از تولیدات نیکون بودند
تجهیزات اندازهگیری مورد استفاده در روند تولید لنزها نیز در آن زمان شاهد اعضای جدید و حرفهایتر بودند. استپر NSR-S201A یکی از آن محصولات بود که برای اندازهگیریهای تا کمتر از ۰.۲۵ میکرومتر کاربرد داشت. دستگاه دیگر، میکروسکوپ قابل حمل Fieldmicroscope بود که در سال ۱۹۹۶ معرفی شد. میکروسکود حرفهای زیستشناسی Eclipse E800 هم در همان زمان به بازار راه پیدا کرد.
سالهای اخیر و وضعیت کنونی برند نیکون
نیکون در پایان قرن بیستم و با شروع قرن ۲۱، استراتژیهای خود برای نوآوریهای هرچه بیشتر در فناوری را بیشازپیش جدیتر گرفت. آنها در برنامههای خود، توسعهی فناوری تا یک قرن دیگر را نیز در اولویت دارند. با ورود به عصر جدید و انقلاب فناوریهای دیجیتال، انواع محصولات برند ژاپنی در حوزههای مختلف عکاسی، تولیدی، اندازهگیری و تجهیزات پزشکی نیز همراهبا تحولات، تغییر کردند. یکی از مهمتین پیشرفتها، استفاده از لیزر در دستگاههای اندازهگیری بود که یکی از بهترین نمونههای آن، تجهیزات نقشهبرداری Total Station بودند.
دستگاه استپر IC نیکون
نوآوری بزرگ نیکون در عصر دیجیتال که تأثیرات عمیقی هم داشت، دوربین دیجیتال D1 بود. این دوربین، یکی از اولین نمونههای دیجیتال دوربینهای حرفهای SLR بود. محصول جدید نیکون، با تمرکز بر قابلیتهایی همچون کیفیت عالی تصویر، سرعت بالا و راحتی استفاده طراحی شد و بهنوعی به همهی آنها نیز دست پیدا کرد.
نیکون پروژهی تولید دوربین دیجیتال SLR را از سالهای پایانی قرن بیستم شروع کرده بود. آنها تیم طراحی و توسعهی خود را مجبور کرده بودند که کار را در دو سال به پایان برسانند و با وجود کمبود منابع و فناوری از نظر مهندسان، اجبار مدیریت مؤثر بود و D1 محصولی با کیفیت بالا و قیمتی یک سوم رقبا، ورود جدی نیکون را به حوزهی عکاسی دیجیتال نشان داد. چند سال بعد، دوربین نیکون F6 معرفی شد که چشمانداز برند ژاپنی را در تولید دوربینهای SLR، پیشرفت داد.
ماشینآلات تولید قطعات و محصولات الکترونیکی، هنوز هم بخش مهمی از تمرکز نیکون هستند. آنها با شروع قرن ۲۱، با شناخت ظرفیت بالای بازار برای صفحات نمایش LCD، دستگاههای تولیدی خود را نیز بهبود بخشیدند و FX-21S را بهعنوان یک سیستم لیتوگرافی حرفهای تولید آن صفحات، معرفی کردند. علاوه بر آن، در سالهای بعد نیز انواع تجهیزات ساخت و اندازهگیری قطعات الکترونیکی و لنزها توسط نیکون معرفی شدند.
میکروسکوپ nikon N-SIM با رزولوشن بسیار بالا
نیکون علاوه بر توسعهی محصولات اختصاصی خود، در پروژههای بزرگ تحقیقاتی ژاپن نیز نقش مهمی ایفا کرد. آنها در سال ۲۰۰۰ یکی از همکاران پروژهی رصدخانهی Subaro در هاوایی بودند. برند ژاپنی در تولید تجهیزات عکاسی، اندازهگیری و افزایش دقت آن پروژه همکاری داشت. نیکون یکی از پیمانکارهای بزرگ پروژههای اپتیکی ژاپن است
یکی از پروژههای عظیم فضایی دیگر که نیکون در آن همکاری داشت،ایستگاه بینالمللی فضایی بود. شرکت ژاپنی، دوربینهای دیجیتال D3S و D3X خود را برای نصب در آن ایستگاه، آماده کرد. در سال ۲۰۰۹، ۱۱ عدد دوربین D3S از خانوادهی SLRهای دیجیتال و ۷ لنز Nikkor 14-24mm f2.8G ED به ناسا ارسال شدند تا در تصویربرداری در ایستگاه فضایی بینالمللی، به آن سازمان کمک کنند. یک سال بعد، همین همکاری با یک سازمان فضایی روسی هم انجام شد و دوربینهای نیکون بههمراه چند مدل متنوع از لنزهای قابل تعویض، برای عکسبرداری فضایی ارائه شدند.
ساختمان نیکون در نیشی اوی توکیو
علاوه بر دوربینهای فوق حرفهای که در خانوادهی D نیکون در این سالها عرضه شدهاند، انواع دیگری از دوربینهای عکاسی همچون نمونههای ۱J1، V1 و Coolpix P900 نیز در این سالها، با تمرکز بر قشرهای مختلف علاقهمندان به عکاسی معرفی شدند. یکی از آخرین نسخهها خانوادهی حرفهای D، دوربین D5 بود که در سال ۲۰۱۶ معرفی شد. D850، دوربین فوقحرفهای دیگری بود که در سال ۲۰۱۷ و با قابلیتهای فوقالعادهای همچون لنز ۴۵.۷ مگاپیکسلی و فیلمبرداری ۴K UHD به بازار راه یافت.
دوربینهای فیلمبرداری ورزشی، در سالهای اخیر حوزهی رقابت فعالان بزرگ دنیای اپتیک بودند و نیکون نیز از این قائده مستثنی نشد. آنها در سال ۲۰۱۶ زیربرند جدیدی را با نام KeyMission برای محصولات خود معرفی کردند که متمرکز بر دوربینهای ورزشی بود. این دوربینها با قابلیتهایی همچون مقاومت در برابر آب و ضربه و همچنین بهرهگیری از فناوریهای روز نیکون در پردازش تصویر، معرفی شدند.
دوربینهای بدون آینه، یکی از جدیدترین نوآوریها در دنیای دوربینهای عکاسی محسوب میشوند که شرکتهای متنوع، محصولاتی را برای پیشگامی در آن عرضه کردهاند. نیکون بع دوربین Z7 حضوری جدی در آن بخش از بازار داشت.
برند نیکون، امروز بهعنوان یکی از بازیگران اصلی صنعت اپتیک و خصوصا دوربینهای تصویربرداری شناخته میشود. طبق آخرین آمار، درآمد این شرکت در سال ۲۰۱۸، حدود ۶ میلیارد دلار بود. آنها در سرتاسر جهان نزدیک به ۲۶ هزار کارمند دارند. درحالحاضر، ماکوتو کیمورا بهعنوان رئیس هیئتمدیره و کازوئو یوشیدا بهعنوان مدیرکل نیکون، مشغول به کار هستند.
فریلنسرینگ، مزایا و معایب | به گزارش آژانس تبلیغاتی اثرهنری فریلنسرینگ یا آزادکاری، طی دهههای اخیر مطرح شده است.تعریف فریلنسر (Freelancer) این است که: یک نفر، بدون اینکه به یک سازمان یا کسب و کار و شرکت مشخص متعهد شود، فعالیت حرفهای و تخصصی خود را برای مجموعههای مختلف انجام میدهد و بسته به نیاز و پروژههای در دسترس، کارفرمای خود را تغییر میدهد.
با ظهور اینترنت و گسترش وب، فعالیت فریلنسرها هم افزایش یافت. این افزایش چنان جدی و چشمگیر بود که امروزه اصطلاحی به نام Freelancer Economy یا اقتصاد فریلنسرها یا اقتصاد آزادکارها شکل گرفته است.
بیشتر فریلنسرها ترجیح میدهند که به صورت تنهایی مشغول به کار باشند به خاطر چند دلیل:
اینگونه آزادی عمل بیشتری در کار خود دارند. – می توانند به هر کاری که علاقه دارند بپردازند.
کل درآمد از کار، مال خودشان می شود.
رئیس خود هستند و هر موقع خواستند می توانند مشغول به کار باشند و یا اینکه استراحت کنند.
مزیت های فریلنسینگ:
فریلنسینگ مزایای بسیاری دارد که اگر به آن توجه کنیم تقریبا همه ما دلمان می خواهد به عنوان یک فریلنسر مشغول به کار شویم در اینجا به تعدادی از مزایای این کار می پردازیم.
شما برای خودتان کار می کنید و هیچ رئیس و مدیری بالای سر شما نیست.
نوع کار و تعداد انجام آن بر عهده خودتان می باشد و هر مدل کاری که علاقه دارید را می توانید انتخاب کنید و مشغول به آن کار شوید.
ساعت کاری شما نامحدود است و هر زمان که دلتان خواست میتوانید مشغول به کار شوید.
وقت آزاد بیشتری دارید و به جای اینکه وقتتان را در ترافیک و شهر شلوغ بگذرانید با نشستن در منزل کارتان را انجام میدهید.
معایب فریلنسرینگ:
همان طور که در این شغل رئیس خودتان خود شما هستید در همه سمت ها هم خودتان باید باشید یعنی نه تنها رئیس خود بلکه حسابدار، کارمند، بازاریاب، و حتی فروشنده باید خودتان باشید و این کمی کار شما را سخت می کند که بخواهید به جای همه این سمت ها باشید.
به دلیل آنکه شما همیشه در منزل کار می کنید شاید کار شما اختلالاتی با کار های منزل و استراحت شما پیدا کند و همه چیز شما در هم بر هم شود اما شما می توانید با مدیریت کامل به همه کار خود برسید.
اگر شخصی اجتماعی و پر حرف هستید و علاقه به کارهای گروهی دارید احتمالا این کار مناسب شما نمی باشد و به دنبال این شغل نیایید. سایت های زیادی برای فریلنسرها وجود دارد که می توانند در آنجا خدمات دهی کنند.
ده اشتباهی که فریلنسرها انجام میدهند :
۱٫بی توجهی به موعد تحویل
تمام دارایی و سرمایه یک فریلنسر خوش نامی و اعتبار اوست و آنچه شما را به عنوان یک فریلنسر خوش نام میسازد ارائه کار با کیفیت و به موقع است. اگر بی توجهی به موعد تحویل عادت شما بشود به زودی خواهید دید که مشتریانتان، شما را رها کرده، سراغ دیگری میروند.
۲٫درخواست دستمزد کم
فریلنسرهای تازه کار ارزش کارِ خود را کمتر از آنچه هست، تخمین میزنند و حق الزحمه ای پایین تر از آنچه که باید، درخواست میکنند. اگر فاقد سابقه کاری هستید و هنوز اعتباری کسب نکرده اید و فقط میخواهید کار را بگیرید، پیشنهاد دستمزد کم اشکالی ندارد. امّا همینکه اوّلین ستاره های افتخار به روی سینه شما نصب شد از بیان واقعیِ قیمت کاری که انجام میدهید، نترسید. در غیر اینصورت شأن کاریتان را پایین آورده اید و آنچه بدست می آورید در حد رفع هزینه هاست و سودی برایتان دربرنخواهد داشت.
۳٫عدم تحقیق مقدماتی
زمان این تحقیق نه تنها پیش از شروع و اتمام کار که پیش از انجام هر قدمی است اغلب فریلنسرها بدون شناخت واقعی مشتری، نیازهای او و حتی اهمیت و ارزش افزوده ای که پروژه برای مشتری دربردارد، با او وارد مذاکره میشوند. این رویکرد کسب و کار شما را حقیر و کوچک میکند.
۴٫انتخاب اشتباه مشتری
رابطه فریلسنر و کارفرما یکی از مهمترین ارتباطات فریلنسینگ است. در این میان مواردی از قبیل بازاری که مشتریان شما در آن فعالیت میکنند، شیوه کسب و کار ایشان، نحوه برقراری ارتباطشان، میزان کاری که نیاز دارند، نحوه پرداخت آنها به شما، توانایی آنها در پرداخت به موقع و بدون درگیری و چالش، مشتریتان را به یک مشتری درست یا نادرست تبدیل میکنند و اگر شما در انتخاب مشتری صحیح دچار اشکال شوید، آن وقت بیشتر کار کرده، کمتر دریافت میکنید و خشنود نخواهید بود.
۵٫خودمانی شدن
بسیار خوب است که رابطه صمیمی با مشتری داشته باشید، اما آن را از سطح حرفه ای تنزل ندهید. قرار نیست شما بهترین دوستان هم باشید، از طرفی قرار هم نیست بسیار خشک و جدی باشید اگر رابطه خودمانی با مشتری خود داشته باشید، دو اتفاق خواهد افتاد.
الف. در صورت بروز یک مشکل کاری، یکی از شما دو نفر از دیگری رنجیده خاطر یا عصبانی خواهد شد.
ب. ممکن است مشتری گمان کند، شما خبره و حرفه ای نیستید.
هر کدام از این ۲ مورد که اتفاق بیفتد، نتایج خوشایندی نخواهد داشت.
۶٫بروز خشم و هیجان
برخی از فریلسنرها در صورتی که با یکی از مشتریان مشکلی داشته باشند، تمایل به خالی کردن سرخوردگی خود بر روی مشتری دارند. برای مثال، اگرسردبیر تصمیم به عدم انتشار مقاله من بگیرد، من سرخوردگی و نارضایتی ام را به شیوه ی بسیار عصبانی به نمایش می گذارم. این روش، بسیار بد است، اعتبار حرفه ای شما را در نظر این مشتری و سایر مشتریانی که در آینده خواهید داشت، خدشه دار می کند. و چنانچه به این سبک و سیاق ادامه دهید، در طولانی مدت کسب و کار شما دچار کاهش می شود.
۷٫عدم پیگیری ایدههای پیشنهادی
اغلب یک فریلنسر پس از ارائه یک پیشنهاد کاری سراغ مشتری دیگری و پیشنهاد دیگری می رود. شاید فریلنسر خیال می کند، پیشنهادی که ارائه کرده خارق العاده و اعجاب برانگیز است و مطمئنا صبح فردا مشتری برای عقد قرارداد زنگ درب خانه او را خواهد نواخت اما متأسفانه معمولاً چنین اتفاقی نمی افتد. اگر شما پایه های ادامه ی کسب و کار در آینده را پی ریزی نکنید، ممکن است که هرگز به آن دست نیابید.
۸٫اتکا به کم
بدترین کاری که می توانید بکنید اتکا به یک یا دو مشتری است اوج بیچارگی و درماندگی یک فریلنسر خواهد بود اگر مشتری اصلی قرارداد را فسخ کند، میزان بودجه ای که برای فریلنسینگ در نظر گرفته کاهش دهد یا کلا بازار کسب و کار را ترک کند. آن وقت شما به عنوان یک فریلسنر حتی از عهده ی پرداخت همان هزینه هایتان هم بر نمی آیید .
9.سستی و تنبلی
بعضی روزها حال و حوصله ی کار ندارید. خوب، اگر برنامه ی منعطفی داشته باشید و آن را برای روزهای آینده درنظر بگیرید، مشکلی نیست. اما اگر امروز مثل دیروز و فردا مثل امروز، روز به روز کارتان را به فردا موکول کنید، پروژه را در موعد مقرر به انجام نمی رسانید و به زودی دیگر درآمدی نخواهید داشت.
۱۰٫ناهمگونی کار و شخصیت
اغلب ما به خاطر نیازی که به درآمد داریم، کار را به عهده می گیریم. اما کاری که مسئولیت آن را به عهده گرفته ایم با شخصیتمان سازگاری ندارد، ابتدا نارضایتی به سراغمان می آید و سپس رفته رفته از خودمان بیزار می شویم و تا آن جا پیش می رویم که تمایلی به انجام کار نداریم.
تبلیغات مقایسهای، رستگاری یا دردسر؟ | این روش مقایسه ای چیزی از نبرد دو برند با یکدیگر است. علاوه بر سرگرم کننده بودن آن، باعث می شود که افراد تصمیم های متفاوتی برای خرید بگیرند. جالب است بدانید که استفاده از تبلیغات مقایسه ای برای کسب و کارهای کوچک می تواند به عنوان اعلام برتری قلمداد شود؛ در صورتی که زمان استفاده و روش آن مطلوب باشد.
به گزارش آژانس تبلیغاتی اثرهنری تبلیغات مقایسه ای (Comparative advertising) از سال ۱۹۳۰ در امریکا به کار گرفته شد، زمانی که شرکت سی یرز شروع به تبلیغات برای لاستیکهایش کرد و آنها را با هشت نام تجاری دیگر مقایسه کرد.
در سال ۱۹۳۱، شرکت فایر استون هم دست به این کار زد اما آگهیهای مقایسه ای او از سوی بسیاری از روزنامهها پذیرفته نشد، تبلیغات مقایسه ای متولد شد. اگرچه این نوع تبلیغات مورد توجه بعضی کمپانیها و آژانسهای بزرگ قرار نگرفته است، اما امروزه در آمریکا، کانادا، بریتانیا، سوئد و استرالیا بسیار رایج است. در سال ۱۹۶۴ ویکلی اند فاریس اظهار داشتند که ۱۵ درصد تبلیغات مقایسه ایاند. یک دهه بعد این رقم به ۲۰ درصد رسید. در ۱۹۸۲، ۲۳ درصد همه تبلیغات بهنوعی مقایسه ای بود و اهمیت مقایسه بهوضوح شناخته شده بود.
بسیاری از متخصصان تبلیغات به تأثیر این روش اعتقاد دارند و تجربه نشان داده است که حق با آنهاست. پپسی کولا، برگر کینگ، شامپو سوو و کرفیری با استفاده از این روش بهگونهای چشمگیر سهم بازار خود را بالابردهاند. تبلیغات سیاسی نیز گرایش به این روش داشتهاند. در امریکا پیروزی جرج بوش بر مایک دوکاکیس در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۸ ناشی از تبلیغات منفی راجر آیلز، معاون بوش علیه دوکاکیس بود. تبلیغات منفی نقشی کلیدی در انتخابات فدرال سال ۲۰۰۴ کانادا داشت و تیم پل مارتین را قدرت بخشید که رئیس حزب محافظهکار، استفان هارپر را کنار بزند. (۱)
تبلیغات مقایسه ای چیست؟
تبلیغات مقایسه ای یک روش بازاریابی جذاب است که برندها برای اعلام برابری یا برتری خود نسبت به رقیب انجام می دهد. می تواند به روش های متفاوتی اجرا شود.
به عنوان مثال، دو برند در صنعت مد پا به پای هم این نوع تبلیغات را با استفاده از قدرت شبکه های رسانه ای اجرا می کنند. همچنین مقایسه های جنجالی که توسط برندهای پپسی و کوکا کولا انجام می شود نیز مربوط به همین شیوه بازاریابی است.
به گفته وب سایت Instapage:
تبلیغات مقایسه ای در صورتی که صادقانه و غیر فریبنده باشند، منبع مهم اطلاعاتی برای مشتریان و دستیارانی است که مسئولیت های خرید را بر عهده دارند. تبلیغات مقایسه ای بهبود و نوآوری محصول را به رخ همگان می کشد و می تواند منجر به کاهش قیمت ها در بازار شود.
باید بدانید که مانند تمام روش های بازاریابی، این نوع تبلیغات نیز می تواند بر خلاف فوایدی که دارد به برند شما آسیب بزند. این اتفاق ممکن است زمانی رخ دهد که قوانین را نقض کرده باشید.
آیا تبلیغات مقایسه ای قانونی است؟
به طور کلی مشتریان و دیگر برندها با دلایل مختلف از کسب و کارها شکایت می کنند. بنابراین قبل از اینکه بخواهید فعالیت خود را برای ضربه زدن به رقیب آغاز کنید، باید پاسخ این سوال را داشته باشید که آیا تبلیغات مقایسه ای قانونی است؟
پاسخ به این سوال به نوع فعالیت شما بستگی دارد. در صورتی که بتوانید ادعای خود را اثبات کنید، تبلیغات مقایسه ای قانونی است. همچنین باید ثابت شود که بازاریابی شما گمراه کننده یا فریبنده نیست.
بازهم به این پاسخ میرسیم که بستگی به نوع بازاریابی دارد. به عنوان مثال، شما چگونه با خود رقابت میکنید؟ چه چیزی درباره خود میگویید؟ چه چیزی درباره دیگران میگویید؟ چه جایی آنها را بیان میکنید؟ به درستی استفاده نکردن از این موارد می تواند باعث شود رقیبتان از شما شکایت کند.
تبلیغات مقایسه ای به دو نوع متفاوت تقسیم می شوند:
ادعای برتری: این روش صریح و واضح ادعا می کند که محصول تبلیغ شده خیلی بهتر از سایر محصولات بازار است یا اینکه از محصول فروخته شده توسط رقیب بهتر است.
ادعای برابری: محصول یا خدمات را با موارد مشابه موجود در بازار مقایسه می کند و ادعا می کند به خوبی آنها است.
اگر شما هر ادعای مقایسه ای با برند دیگر اجرا کنید، فعالیت شما در سطوح مختلف شامل قانون گذاری میشود.
طبق قوانینی که دفتر حمایت از مصرف کننده کمیسیون تجارت فدرال اجرا کرده، تبلیغات باید صادقانه باشد و افراد را گمراه نکند. تبلیغ کننده تجاری باید ادعای خود را با شواهد اثبات کند. این ادعا نباید غیر منصفانه باشد.
طبق بند الف ماده ۴۰ قانون که در سال ۱۳۸۶ تصویب شد: (استفاده از هر برند که در ایران ثبت شده باشد، توسط هر شخص غیر از مالک، مشروط به موافقت صاحب برند می باشد). بنابراین لازم است برای تبلیغات مقایسه ای اجازه صاحب برند را دریافت کنید.
اما گفته می شود که عرف تجاری چنین استفاده ای را مجاز می داند و با توجه به بندهای ماده ۴۰ این استفاده قانونی است.
با این حال در قوانین و شرایط متفاوتی ذکر شده است که استفاده از برند تجاری بدون اجازه مالک و بدون اینکه نقضی رخ دهد منصفانه شناخته شده و در برخی از کشورها مانند آمریکا از تبلیغات مقایسه ای کاملا استقبال می شود. (۴)
هیچ شرکت یا برندی در شرایط عادی به استفاده از تبلیغات مقایسهای روی نمیآورد. این گونه از تبلیغات معمولا زمانی دیده میشود که شرایط زیر برای آن شرکت (مصول) حاکم باشد :
۱ـ رقابت بسیار شدیدی بر بازار حاکم باشد. ۲ـ سهم بازار رقبا بسیار به یکدیگر نزدیک باشد. ۳ـ تعداد رقبای اصلی حاکم بر بازار اندک باشد. ۴ـ شرکتها، هیچ راه حلی به جز کسب سهم رقیب برای افزایش فروش نداشته باشند. ۵ـ شباهت محصول دو رقیب به یکدیگر زیاد باشد، و به دلیل ماهیت محصول یا بازار، امکان ایجاد تنوع یا تمایز کمتری وجود داشته باشد.
طبیعی است که تبلیغات مقایسهای ریسکهایی را به همراه داشته باشد. مهمترین این ریسکها مربطو به تشدید فضای رقابتی است. اگر شما در یک تبلیغ با هر مدیا و رسانهای از این شیوه استفاده کرده باشید و محصول رقیب را مورد مقایسه قرار دهید، طبیعتا باید منتظر حرکت بعدی رقیب باشید. (۳)
چرا باید از تبلیغات مقایسه ای استفاده کنیم؟
چه دلیلی دارد که تبلیغات مقایسه ای می تواند مفید واقع شود؟ شما می توانید با این نوع بازاریابی همقدم رقبای خود شوید. اما باید این کار را انجام دهید؟ تبلیغات مقایسه ای برای بسیاری از برندها دارای ریسک است.
استفاده از این شیوه بازاریابی مانند این است که جنگی را با رقبای خود شروع کنید؛ حتی اگر جنگ مجازی باشد. شما مستقیما به یک برند اشاره می کنید و به طور عمومی درباره آن صحبت می کنید: ما بهتر از شما هستیم!
در صورتی که بتوانید ادعای خود را اثبات کنید و واقعا از برند اشاره شده بهتر باشید، سیل عظیمی از مخاطبین به سوی کسب و کار شما هدایت می شوند. اما باید یک مساله را در نظر بگیرید. اگر آماده استفاده از تبلیغات مقایسه ای هستید، به احتمال بسیار زیاد باید منتظر مقابله بمانید.
علاوه بر آن، با استفاده از این نوع استراتژی شما مانند یک قلدر به نظر می رسید. به طور کلی تبلیغات منفی برند به نسبت سایر روش های کمتر دیده می شود. از این استراتژی بیشتر در سیاست استفاده می شود.
زمانی که کاندیدایی ادعای برتری نسبت به رقیب دارد، مردم فکر می کنند که فقط قصد تخریب آن نماینده را دارد. به زبان دیگر، زمانی که یک برند بدون هیچ دلیلی به رقیب خود حمله می کند، این به مردم حسی را می دهد که شاید این موضوع حقیقت نداشته باشد.
یکی دیگر از دلایلی که تبلیغات مقایسهای را جذابتر میکند سرگرم کردن افراد است.طنز مخفی در تبلیغات مقایسهای علاوه بر ایجاد خنده، سرگرمی و اعلام برتری بر رقیب میتواند دلیل خوبی برای به خاطر ماندن در ذهن مخاطب باشد. (۴)
معمولا مصرفکنندگان تبلیغاتی را به خاطر میآورند که باعث خنده آنها میشود. طنز روشی موثر برای پنهان کردن پیام شماست و شرکت کردن در تبلیغات مقایسه ای فرصتهای زیادی را برای شما فراهم میکند تا چشماندازهای خود را با استفاده از طنز به دست آورید. آیا نوشتن جمله اصلی کامل باید بر انتقال ارزش اصلی محصول یا خدمات شما اولویت داشته باشد؟ البته که نه، اما خندهدار بودن و بهیادماندنی بودن متقابلا منحصربهفرد نیستند. (۲)
دو مورد ارزشمند برای استفاده از تبلیغات مقایسه ای وجود دارد که مرتبط با ادعای برتری و برابری است که قبلا توضیح دادیم.
۱٫ زمانی که مشتری فرق بین شما و رقیبتان را نمی داند
برخی از محصولات و برندها هستند که مردم نسبت به آنها احساساتی نیستند. ممکن است که مصرف کنندگان اپل را به سامسونگ ترجیح دهند، اما آنها همینقدر به شامپو بدن، اپلیکیشن های مالی، ارائه دهنده سرویس اینترنت اهمیت می دهند؟
تعداد زیادی از مصرف کنندگان بر این معتقدند که چنین محصولاتی یکسان هستند و کمپین تبلیغات مقایسه ای آنها را از هم جدا می کند. بنابراین این شیوه تبلیغاتی راهکار مناسبی است که تفاوت و مجزا بودن محصول یا خدمات خود را نسبت به سایر کسب و کارها به اطلاع مشتریان برسانید.
۲٫ تصور غلط درباره برند شما وجود دارد که مربوط به رقیب است
برای مصرف کنندگان درک از برند یک واقعیت است. بنابراین اگر آنها بر این باور باشند که برند شما نسبت به رقیب ضعیف تر است، آنها درباره این موضوع فکر می کنند، حتی اگر چنین چیزی درست نباشد.
به عنوان مثال، اپل و سامسونگ را بررسی می کنیم. بسیاری از افراد معتقدند که محصولات شرکت اپل از رقیب خود بهتر است؛ اما بهترین از نظر من، شما و سایر افراد کاملا متفاوت است. مثلا برای فردی عمر باتری مهم است و برای فرد دیگر دوربین.
سامسونگ می تواند یک کمپین تبلیغات مقایسه ای ایجاد کند و گوشی انعطاف پذیر و تاشو را به رخ بکشد. همچنین می تواند در کمپین دیگری به این مسئله اشاره کند که اولین گوشی را ساخته است که از سیم کارت های ۵G پشتیبانی می کند.
اما رقیب این شرکت نیز بیکار نمی نشیند و به عنوان مثال CPU و امکانات سیستم عامل خود را به نمایش میگذارد.
اگر شما در شرایط این ۲ مورد قرار گرفته اید، اجرای کمپین تبلیغات مقایسه ای می تواند به شما کمک کند تفاوت ها و برتری های خود را نسبت به رقبا مشخص کنید. مجدد میگوییم که باید بتوانید برتری خود را اثبات کنید؛ و در غیر این صورت قوانین را نقض کرده اید.
در ادامه چند توصیه برای اجرای این نوع استراتژی خواهیم داشت.
همیشه برای جبران و تقابل آماده باشید
شما باید در شرایط متفاوت با اجرای کمپین تبلیغات مقایسه ای مقابله کنید. اگر بخواهم ساده تر توضیح دهم، همیشه آماده تقابل باشید. نه به خاطر اینکه نگران شکایت از برند خود باشید، بلکه نگران اجرای این استراتژی از سوی رقیبتان باشید.
بازاریابی و تبلیغات به شدت در معرض دید مصرف کنندگان است و تاثیر بسیاری زیادی در رشد برند دارند. حال فکر کنید که رقیب شما یک کمپین مقایسه ای ایجاد کرده و محصول یا خدمات برند شما را مورد هدف قرار داده است.
مثل همان کاری که کوکا کولا با پپسی انجام داده و در تصویر زیر میبینید:
این تنها یک مثال است، اما هدف ما برای اشاره به این بخش این است که برای جبران و تقابل آماده باشید. اگر رقیب شما نتواند ادعاهای خود را ثابت کند یا اگر شما نتوانید ادعای خود را ثابت کنید، مبارزات انتخاباتی شما ممکن است مانند سخنان پوچ به نظر برسد.
برندهای کوچک را هدف قرار ندهید
همانطور که در ابتدای مطلب گفتم، تبلیغات مقایسه ای بیشتر می تواند به کسب و کارهای کوچک کمک کند. به عنوان مثال، اگر شرکت میهن یا کاله بخواهند ادعای بهتر بودن نسبت به شرکت های تازه تاسیس شده لبنیاتی داشته باشند، هیچ فایده ای برای آنها نخواهد داشت.
این نوع استراتژی مقایسه ای زمانی جواب می دهد که میهن و کاله یکدیگر را به چالش بکشند. این تنها یک مثال است. کسب و کاری که در حد و اندازه برند شما است را به چالش بکشید، نه تجارتی که از شما بسیار ضعیف تر است.
به عنوان مثالی دیگر، اگر اپل بخواهد تبلیغات مقایسه ای با شرکت های متوسط و تازه تاسیس داشته باشد، هیچ اعتبار و ارزشی به آن اضافه نمی شود؛ حتی ممکن است ارزش آن کمتر شود.
تبلیغات مقایسه ای همانطور که می تواند مفید واقع شود و جلب نظر کند، به همان شکل هم می تواند وجهه شما در بازار را زیر سوال ببرد.
وقتی شما صاحب شرکت کوچکتر باشید، راحت تر می توانید راحی برای تخریب و به چالش کشیدن رقیب خود داشته باشید. اگر شما برند بزرگتری هستید، حداقل مطمئن شوید رقیب شما سهم برابری از بازار داشته باشد.
در غیر این صورت شما مانند قلدری می شوید که به یک فرد ناتوان حمله ور شده است. علاوه بر آن، با انجام این کار برای رقیب خود به صورت مجانی تبلیغ کرده اید.
کمپین خود را جالب و صادقانه اجرا کنید
همانطور که تعداد کمی از افراد، از قلدرها حمایت می کنند، همان تعداد نیز از افراد بیش از حد جدی خوششان میآید. این برای یک برند به طور مضاعف است.
هیچ کس نمی خواهد تبلیغات مقایسه ای بدون جذابیت و خلاقیت شما و رقیبتان را تماشا کند که کدام ارزش بهتر و بیشتری دارد. این یک رقابت حوصله سر بر است.
مردم از یک کمپین مقایسه ای اطلاعات می خواهند و دوست دارند که سرگرم شوند. بنابراین اگر می خواهید کمپین رقابتی جالبی اجرا کنید، این کار را با نشاط انجام دهید.
به عنوان مثال شرکت Verizon Wireless که در زمینه خدمات ارتباطی فعالیت دارد، رقیب خود (AT&T) را مورد هدف قرار داده و با انتشار تصویری مشخص کرده پشتیبانی اینترنتی آن ۵ برابر از رقیب بیشتر است.
تبلیغات مقایسه ای باید واقعگرایانه باشند
ممکن است جالب بودن تاثیر گذاری زیادی داشته باشد، اما در همه کمپین های تبلیغاتی نمی توانید موضوعی جالب طراحی کنید. برخی از تبلیغات به گونه ای ساخته نشده اند که جالب باشند.
با این شرایط نیاز دارید که حداقل کمپین خود را واقع گرایانه اجرا کنید. منظورم را در ابتدای مقاله هم توضیح داده ام، منصف و واقع بین باشید. به عنوان مثال، اگر محصول یا خدمات شما واقعا بهتر از رقیب است، حتما آن را به دیگران معرفی کنید.
اگر غیر از این باشد، این نوع بازاریابی می تواند تاثیر منفی روی کسب و کار شما بگذارد. بنابراین در صورتی که نتوانستید ویدیو یا عکسی جذاب طراحی کنید، تبلیغات واقعگرایانه ای را به افراد معرفی کنید.
چیزی را مقایسه کنید که مشتریان به آن اهمیت بدهند
در تبلیغات مقایسه ای بسیار مهم است که چیزی را هدف قرار دهید که مشتریان به آن اهمیت می دهند. به عنوان مثال، کمتر کسی است که از سیب زمینی سرخ کرده بدش بیاید. بنابراین این وعده غذایی جذاب مورد هدف غذاخوری های بزرگ جهان قرار گرفته است.
برگر کینگ تصویری از ظرف بزرگ سیب زمینی منتشر کرده و در آن تبلیغ به شدت مک دونالد را مورد حمله قرار داده است. در این تبلیغ مقایسه ای، برگر کینگ به سیب زمینی های با کیفیت خود اشاره کرده است.
با توجه به زمینه کاری و برند خود، تلاش کنید که بهترین و محبوب ترین خدمات یا محصولات را به اشتراک بگذارید.
به عنوان مثال، اگر شرکت خدماتی هستید بهترین گزینه ممکن و محبوب ترین خدمت خود و رقیبتان را مقایسه کنید. خدماتی که کمتر استفاده می شوند هم برای این روش بازاریابی مناسب هستند، اما به اندازه گزینه های پراهمیت، نرخ تبدیل بالایی ندارند.
تبلیغات مقایسهای برندهای معروف :
شرکت BMW :
باز هم به مثالی از توییتر میرسیم. در هالووین گذشته BMW توییتی را منتشر کرد که دهها هزار بار لایک و بازتوییت شد. همانطور که مشاهده میکنید این توییت تصویری از یک اتومبیل اسپرت مرسدس بنز را با لباسی از BMW نشان میدهد. هر مرسدس بنزی میخواهد یک BMW باشد همانطور که هر کودکی در نیویورک میخواهد مرد عنکبوتی باشد.
تیم بازاریابی شبکههای اجتماعی BMW مانند برند وندی کار بسیار خوبی انجام میدهند که در عین ادعای برتری برند خود، همه چیز را با ملایمت جلوه میدهند.شما ممکن است فکر کنید توییتی مانند این بیشتر از اینکه لجبازی مخاطبان را برانگیخته کند کاری نمیکند اما این را به خاطر بسپارید ۵۳ درصد از مصرفکنندگان میگویند تبلیغات طنز را به خاطر میآورند.
شرکت داو :
داو تصمیم گرفت مانند Allstate خود را با رقیبی بینام به جای یک رقیب خاص مقایسه کند. این پیام ساده و بهیادماندنی است: در حالی که لوسیونهای معدودی وجود دارند که پوست شما را به سختی درمان میکنند داو با دقت از پوست شما مراقبت میکند. البته گنجاندن سیم خاردار برای هدایت مشتری به محصولات داو است.
نکتهای درباره تبلیغات داو و Allstate وجود دارد. وقتی به دنبال یک رقیب خاص هستید احتمال بیشتری وجود دارد که برخی مصرفکنندگان بازاریابی برند شما را بدخواهانه تلقی کنند. از طرف دیگر مقایسه با رقبای بینام و ناشناس به شما این امکان را میدهد ضمن حفظ ارتباط ارزش خود با مشتریان شهرت خوبی حفظ کنید. (۲)
تبلیغات مقایسه ای اجرا شده در ایران
در ادامه مطلب اشاره ای به تبلیغات مقایسه ای که تا به حال در ایران اجرا شده خواهیم داشت. البته این فرهنگ خیلی در کشورمان عادی نیست و لازم است برندها به این نوع بازاریابی بیشتر اهمیت دهند.
بیایید چند نمونه مقایسه از کسب و کارهای داخلی را ببینیم.
کمپین اجرا شده توسط ایساکو
شرکت ایساکو از کمپین تبلیغات مقایسه ای خلاقانه ای استفاده کرده و تمام شرکت های خدماتی خودرو را به چالش کشیده است. تصویر منتشر شده از این برند اشاره دارد که وسیله نقلیه خود را به تعمیر کاران بی تجربه نسپارید.
شعار اصلی این کمپین سوار بر آسودگی است. این اعتماد را در تفکرات مشتری ایجاد می کند که بدون هیچ گونه مشکلی سفرش را ادامه دهد. این کمپین میتواند به عنوان چالشی برای تمام شرکت های خدمات پس از فروش خودرو محسوب شود.
کمپین خلاقانه و جالب تپسی
این کمپین تبلیغات مقایسه ای تقریبا در اواخر سال ۱۳۹۸ اجرا شد. می توان گفت که تپسی با این کمپین، اسنپ و سایر اپلیکیشن های حمل و نقل ایرانی را به چالشی نرم و دوستانه دعوت کرده است.
معنی خدمت، شاید همون خدمته به اسنپ و سایر برندها اشاره دارد؛ اما در انتها انتخاب را به خود مشتری واگذار می کند. به احتمال بسیار کمپین هایی از اسنپ برای تقابل با این تبلیغات مقایسه ای شاهد باشیم. امیدوار هستیم که رقابت شرکت های بزرگ را شاهد باشیم و این نوع بازاریابی در ایران نیز فراگیر شود.
تبلیغات مقایسه ای رایتل در مقابل ایرانسل و همراه اول
شرکت اینترنتی رایتل دست به چالش بزرگی زده و سرعت اینترنت خود را فراتر از دو رقیب قدرتمند می داند. در تصویر زیر سرعت اینترنت همراه اول همانند حلزون، سرعت اینترنت ایرانسل، مانند لاک پشت و سرعت اینترنت رایتل به یوزپلنگ تشبیه شده است.
این کمپین به نظر شروع کننده یک جنگ سرسخت بین این سه برند معروف ایران است. تبلیغات مقایسه ای که توسط رایتل اجرا شده، تا به حال هیچگونه پاسخی را دریافت نکرده است. به نظر می رسد که این روش بازاریابی جذاب در کشورمان نیز کمکم مورد استفاده قرار می گیرد.
کمپین مقایسه ای بانک ملت
بانک ملت دست به فعالیت تبلیغاتی جذابی زده و همراهبانک جدید خود را به شکل مقایسه ای با سایر رقبا معرفی کرده است. در این کمپین بانک ملت اشاره شده که ابزار جدید (همراه بانک) از بانک سامان، تجارت، صادرات، کشاورزی و رفاه مناسبتر است.
توصیه
تبلیغات مقایسه ای هدف سادهای در تجارت و سیاست دارد و آن بیاعتبار کردن رقیب است. بر اساس اظهارات استانلی تانن بام، رئیس کنیون، این یک اشتباه است که تبلیغات مقایسه ای را غیر مؤثر، گیجکننده و فاجعهای برای تجارتمان بدانیم، تنها به این دلیل که تبلیغات کنندگان نمیدانند آن را چگونه و در چه زمانی بهکارگیرند. تنها با دیدن چند خطا شما نمیتوانید قضاوت کنید که فاجعهای در راه است.
درهرحال تعداد اندکی از مصرفکنندگان این روش را دوست دارند. بیش از ۴۱ درصد آنان این نوع تبلیغات را نادرست میخوانند زیرا حقایق ارائهشده اجازه یک مقایسه عادلانه را نمیدهد. بهعلاوه ۳۷ درصد فکر میکنند که حقایق ارائهشده مبالغهآمیزند و ۳۶ درصد تبلیغکنندگان بهجای بیاعتبار کردن رقبایشان روی نقاط قوت خود معتقدند تأکید کنند. ازنظر ویلیام مات، مدیرعامل کمپانی کلاگز این نوع تبلیغات روشی کاهلانه برای فروش محصول است. (۱)
همانطور که در ابتدا گفتیم، این روش بازاریابی برای شرکت های کوچکتر می تواند مفیدتر واقع شود. بنابراین بهتر است زمانی از تبلیغات مقایسه ای استفاده کنید که بودجه محدودی در اختیار دارید.
در صورتی که روش های دیگر تبلیغاتی را مورد استفاده قرار داده اید و نتیجه مطلوبی دریافت نکردید، تبلیغات مقایسه ای می تواند آخرین راهکار شما باشد. در اجرای کمپین ها خلاق باشید. همیشه لازم نیست که از برند رقیب در بنرهای خود استفاده کنید. در صورتی که می توانید ادعای خود را ثابت کنید، فرصت را غنیمت شمرده و برند خود را به همگان معرفی کنید.(۴)
در صورتی که بودجه کافی برای تبلیغات ندارید، قید تبلیغات مقایسهای را بزنید. تصور کنید که شما کمپین تبلیغاتی را با تکیه بر مقایسه محصول خود و رقیب، با بودجه اندک ایجاد کردهاید. طبیعتا رقیبتان رقیبتان بیکار نخواهد ماند و مقابله به مثل خواهد کرد اگر توان مالی رقابت با او را نداشته باشید به طور قطع بازنده بازی شما خواهید بود.
حتما با آگاهی وارد این کارزار شوید. قبل از هر کاری از مراکز تحقیق و توسعهی (R&D) رقیب مطلع شوید و نقشه راه آنها را بدانید تا استراتژی اشتباهی در مقایسه اتخاذ نکنید.
« در پایان باید توجه داشته باشید که مقایسه محصول با برندهای قدرتمند که مشتریان وفادار بسیاری دارند، کار بسیار خطرناکی است. چنین مقایسهای شانس شما را برای جذب مشتریان وفادار برند رقیب دقیقا به صفر میرساند. »(۳)
برندهای معروف جهان؛ نینتندو از کارت تا کنسول | نینتندو برندی ژاپنی در صنعت بازی است که تاریخچهای بیش از یک قرن در تولید سرگرمی دارد و امروزه، یکی از بازیگران اصلی این صنعت بهشمار میآید.
به گزارش آژانس تبلیغاتی اثرهنری به نقل از زومیت، نینتندو (Nintendo) شرکتی ژاپنی با بازاری بینالمللی است که امروزه در صنعت الکترونیک و بهخصوص بازیهای ویدئویی فعالیت میکند. مرکز مدیریت نینتندو در کیوتو قرار دارد و بهعنوان یکی از بزرگترین فعالان صنعت بازی در جهان شناخته میشود که یادگارهای مهمی همچون ماریو، افسانهی زلدا و پوکمون را به عاشقان دنیای بازی معرفی کرد.
ژاپن یکی از مناطق تولد بازیها در جهان محسوب میشود. از سالهای پایانی قرن ۱۹ که نینتندو کار خود را بهعنوان تولیدکنندهی بازیهای کارتی شروع کرد تا به امروز، شرکتهای آن منطقه از پیشگامان صنعت بازی در تمامی بازارهای بودهاند. نینتندو هم به سهم خود، تأثیرات زیادی روی انقلابهای دیجیتالی دنیای بازی داشت و هنوز، بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین برندها در پیشرفت این صنعت شناخته میشود.
مرکز مدیریت نینتندو در کیوتو
تاریخچهی تأسیس
نینتندو در سال ۱۸۸۹ توسط فوساجیرو یامائوچی و بهنام ماروفوکو (Marufuku) کار خود را شروع کرد. آنها ابتدا به تولید کارت برای بازی مشهور ژاپنی، هانافودا (Hanafuda) مشغول شدند. اولین تلاشهای شرکت برای تولید بازیهای کارتی غربی، در سال ۱۹۰۷ انجام گرفت. سربازان روسی که در جریان جنگ روسیه و ژاپن در سالهای ۱۹۰۴ و ۱۹۰۵ اسیر شده بودند، یک بازی کارتی بههمراه داشتند و ژاپنیها، تولید کارت برای آن را نیز به دستور کار خود اضافه کردند.
سالهای ابتدایی قرن بیستم تا پایان جنگ جهانی دوم، زمان شهرت ماروفوکو بهعنوان تولیدکنندهی معتبر کارتهای بازی بود. آنها در جریان جنگ جهانی اول با چالش خاصی مواجه نشده بودند و با قدرت، به کار خود ادامه دادند. در سال ۱۹۲۵، فعالیتهای صادراتی نیز بهنوعی شروع شد و ماروفوکو، محصولات خود را به جوامع ژاپنی حاضر در مناطق آمریکای جنوبی، کره و استرالیا صادر میکرد.
اولین ساختمان شرکت ماروفوکو
توسعهی تبلیغات و بازاریابی، از همان سالهای شروع صادرات، در دستور کار ماروفوکو قرار گرفت. آنها محصولات خود را در فروشگاههای متعدد، حتی فروشگاههای تنباکو هم عرضه میکردند. بهعلاوه، روشهای بازاریابی و تبلیغات گستردهی غربی نیز بهمرور خود را به استراتژیهای ماروفوکو وارد کردند.جنگ جهانی دوم با افزایش فروش بازیهای کارتی همراه بود
جنگ جهانی دوم و رخدادهای سالهای ابتدایی پس از آن، ضربههای محکمی را به اقتصاد ژاپن وارد کرد. حتی صنعتی همچون سرگرمیهای خانگی که در جنگ اول، خسارت آنچنانی ندیده بود، در آن سالها با چالشهای متعددی روبهرو شد. البته، ماروفوکو بهتر از رقبای دیگر خود در صنعت سرگرمی، سالهای جنگ و پس از آن را گذراند. در دوران پس از جنگ که سرگرمیها باید ارزان میبودند، بازیهای کارتی سقوط بسیار کمی را در تقاضا تجربه کردند. کارخانهی اصلی ماروفوکو نیز در جریان جنگ خسارتی زیادی ندیده بود و بههمین دلیل، آن سالها را به سلامت پشت سر گذاشت.
لوگوی اولیهی ماروفوکو
مدیریت شرکتها بهصورت خانوادگی، یکی از روندهای رایج در کشور ژاپن، بهخصوص طی دهههای گذشته بوده است. در ماروفوکو هم همین روند پیش گرفته شد و در سال ۱۹۵۰، نوهی بنیانگذار شرکت، هیروشی یامائوچی بهعنوان مدیر انتخاب شد. او قصد داشت کسبوکار خانوادگی را با سرعت و گسترهی بالایی بهبود ببخشد و محصولات جدیدی را برای ارائه در نظر داشت.
در سال ۱۹۵۲، ادغام و تمرکز کارخانهها در شرکت ماروفوکو شروع شد. آنها تمامی مراکز تولیدی پخش شده در کیوتو را به یک کارخانه منتقل کردند. یکی دیگر از اقدامات مهم آن سالها، تغییر نام شرکت به Nintendo Playing Card Company بوده که به صنعت بازی نزدیکتر بود. نینتندو به زبان ژاپنی تقریبا معنای یک جمله دارد که همهچیز را به سرنوشت مرتبط میداند: You work hard but, in the end, it’s in heaven’s hand.
پلاک رسمی اولیهی شرکت نینتندو
کسبوکار برند ژاپنی در سالهای پس از جنگ، بهمرور رونق گرفت. آنها تنها در سال ۱۹۵۳ با چالش کمبود کاغذ باکیفیت برای تولید کارتهای بازی مواجه شدند که یامائوچی با دستور ساخت کارتهای پلاستیکی، تاحدودی آن را حل کرد. در ابتدا تهیه و چاپ تصاویر روی کارتهای پلاستیکی دشوار بود، اما نینتندو درنهایت موفق به تولید انبوه آنها شد. در سال ۱۹۵۹، قرارداد همکاری مهمی با والت دیزنی صورت گرفت و نینتندو کارتهای بازی با تصاویر کاراکترهای محبوب آن شرکت را به بازار عرضه کرد. تا سال ۱۹۶۲، رونق کسبوکار بهحدی خوب بود که شرکت ژاپنی سهام خود را بهصورت عمومی در بازارهای سهام اوزاکا و کیوتو عرضه کرد.
ورود به حوزههای جدید
دههی ۱۹۶۰، با تلاش نینتندو برای توسعهی کسبوکار و نوآوری همراه بود که درنهایت، به شهرت قابلتوجه برند آنها در دههی ۱۹۸۰ انجامید. در سال ۱۹۶۳، برند ژاپنی با عرضهی بازیهای رومیزی تلاش کرد تا گسترهی محصولات و خدمات خود را افزایش دهد. در سال ۱۹۶۹، موفقیت آنها بهحدی رسیده بود که کارخانهی تولیدی جدیدی در شهری اطراف کیوتو بهنام یوجی، تأسیس شد.
نام نینتندو، بیشتر به سرگرمی و بازی شبیه بود
لوگوی نینتندو در دههی ۱۹۶۰
ورود نینتندو به حوزهی الکترونیک و معرفی اولین محصولات در ژاپن، در سال ۱۹۷۰ رخ داد. آنها با معرفی Beam Gun، بهنوعی تفنگهای لیزری را به بازیهای سرگرمکننده وارد کردند که در سال ۱۹۷۳ به تکامل رسید. آن تفنگها، به بازیکنان امکان میداد تا شخصیتها را روی صفحات نمایش کوچک، هدف بگیرند. موفقیت اولین محصول الکترونیکی بهحدی بود که صادرات آن به آمریکا و اروپا، از سال ۱۹۷۴ شروع شد.
دههی ۱۹۷۰، زمان اوجگیری صنعت بازیهای آرکید بود و نینتندو نیز بهعنوان پیشگام آن، حرکت میکرد. در سال ۱۹۷۵، نینتندو با میتسوبیشی الکتریک وارد همکاری شد و سیستمی برای بازیهای ویدئویی توسعه داد. فناوری مورد استفادهی آنها، در سال بعد و با معرفی ریزپردازندهها، توسعه یافت. بههرحال، محصول آن فناوری، بهعنوان اولین نمونه از بازیهای خانگی ویدئویی، شناخته میشد.
اولین دستگاه بازیهای ویدئویی نینتندو بهنام Color TV-Game
توسعهی بازیهای آرکید توسط نینتندو، با معرفی فناوریها و محصولات جدید در نیمهی دوم دههی ۱۹۷۰، با قدرت ادامه مییافت و آنها در سال ۱۹۷۸، فناوری بازیهای ویدئویی مجهز به پرداخت سکهای را معرفی کردند که از میکروکامپیوترها برای فرایندهای پردازشی آنها استفاده میشد. توسعهی فناوی تا سال ۱۹۸۱ پیگیری شد و بازی مشهور Donkey Kong از آن بیرون آمد. آن بازی، پیچیدگیهای گرافیکی و صداهای جذاب را به بازیهای آرکید آورد که نینتندو در سالهای بعد برای کنسولهای خانگی خود نیز از آن استفاده کرد.
با شروع دههی ۱۹۸۰، تلاش نینتندو برای عرضهی محصولات خاص نیز بیشتر شد. آنها، خط تولید Game and Watch را معرفی کردند که مجموعهای از بازیهای ویدئویی را بهصورت کنسولهای دستی به کاربر عرضه میکرد. در آن دستگاه، از سختافزارهای مبتنی بر فناوری کوارتز دیجیتال و کریستال مایع استفاده میشد. معرفی همین محصول، ژاپنیها را به فکر واداشت که فرایند صادرات باید با قدرت بیشتری ادامه پیدا کند و بههمین دلیل، زیرمجموعهی رسمی نینتندو در آمریکا و شهر نیویورک تأسیس شد.
کنسول بازی Game & Watch
در سال ۱۹۸۲، مرکز زیرمجموعهی نینتندو در ایالات متحده به ردموند واشنگتن منتقل و ۶۰۰ هزار دلار نیز بهعنوان سرمایهی عملیاتی، در نظر گرفته شد. توسعهی بازاریابی برای بازیهای ویدئویی خانگی، در همان دهه انجام شد. برای تولید محصولات جدید نینتندو، بهخصوص کنسول خانگی Famicom، کارخانهی تولیدی جدیدی در شهر یوجی تأسیس شد. آن کنسول خانگی که نامش بهاختصار بهمعنای کامپیوتر خانوادگی بود، به موفقیتهای عظیمی دست یافت و تقریبا در ۳۵ درصد از خانههای ژاپنیها، بازی میشد.نینتندو را میتوان اولین شرکت عرضهکنندهی کنسول خانگی نامید
فروش بالای کنسول بازی جدید نینتندو، صادرات به آمریکا را امری اجتناب ناپذیر کرد. با وجود آمادگی ژاپنیها، بازار آمریکا دیگر تشنهی سرگرمیهای خانگی نبود. آمریکاییها دوران اوجی را در سالهای پایانی دههی ۱۹۷۰ و ابتدای ۱۹۸۰ تجربه کردند، اما آن عطش بهنوعی پایان یافته بود. درنتیجه، صنعت سرگرمی در آمریکا با صدها میلیون دلار ضرر روبهرو شد. آمارها نشان میدهد صنعت سرگرمی خانگی از اوج ۳ میلیارد دلاری در سال ۱۹۸۳، به ۱۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۸۵ سقوط کرد.
باندل اختصاصی Game & Watch برای بازی Donkey Kong
نینتندو با وجود تمام خطراتی که در بازار آمریکای وجود داشت، با قدرت به آن وارد شد. آنها ترسی از آمارها نداشتند و قبلا نیز بازیها را در تاریکترین دورانهای اقتصاد آمریکا، مورد آزمایش قرار داده بودند. بههرحال، ژاپنیها اعتقاد داشتند مشکل بازار آمریکا، عرضهی بازیهای ضعیف و با کیفیت پایین بود و بههمین دلیل، میخواستند تا با محصولاتی حرفهایتر، به آن بازار وارد شوند.
استفاده از فرصتها با محصولات با کیفیت
نینتندو در سال ۱۹۸۵ و با نسخهی آمریکایی کنسول Famicom بهنام Nintendo Entertainment System یا NES به بازار ایالات متحده وارد شد. فروش کنسول در آمریکا، سوددهی بالایی در همان سال اول برای شرکت ژاپنی بههمراه داشت. درادامه، مدیریت صحیح تقاضای بازار آمریکا، نشان میداد که فروش تا پایان دهه، امیدوارکننده باقی خواهد ماند.
تصویری از اولین نسخههای ماریو
طراحی NES شبیه به نسخهی ژاپنی بود. کنسول بازی، دستههای کنترلی و کارتریجها، هویت ساختار کنسول نینتندو بودند که در آمریکا هم حفظ شدند. یک کامپیوتر ۸ بیتی داخل بدنهی اصلی کنسول قرار داشت که صدای بازی و همچنین ۵۲ رنگ را برای تولید تصویر آن، مدیریت میکرد. بازیها نیز دوبعدی بودند و با اتصال به تلویزیون خریدار، گرافیک را به او عرضه میکردند. برخی از بازیهای ابتدایی NES، برای اتمام، نیاز به ۷۰ ساعت زمان داشتند.حاشیهی سود پایین، فروش بالا را در آمریکا تضمین کرد
نینتندو برای کنسول آمریکایی خود، قیمت ۱۰۰ دلاری را در نظر گرفت. قیمتی که نزدیک به هزینهی ساخت بود و با هدف توسعهی هرچه بیشتر پایگاه مشتریان، حاشیهی سود پایینی داشت. سود اصلی، از فروش کارتریجها و مجوز تولید نرمافزار به شرکتهای دیگر بهدست میآمد. تولیدکنندهها حاضر بودند قراردادهایی را با شرکت ژاپنی امضا کنند تا برای کنسول پرطرفدار آنها، بازیهای ویدئویی ارائه دهند. از همان سالهای ابتدایی عرضهی NES، نینتندو توانست با ارائهی بازیهای نرمافزاری خاص و چالشی، اعتماد و وفاداری مشتریان متعدد را بهسمت کنسول خود جلب کند.
تصویری از اولین نسخههای زلدا
تا سال ۱۹۸۹، سهم نینتندو از بازار ۳.۴ میلیارد دلاری بازیهای ویدئویی خانگی، به حدود ۸۰ درصد رسیده بود. البته، سالهای دشوار پیش روی برند ژاپنی بودند و سیاستهای سودآور سالهای گذشته، مورد نقد و اتهام قرار گرفتند. رقبای برند ژاپنی، دولت آمریکا و حتی شرکتهای خریدار مجوز NES، بهمرور اتهاماتی را به نینتندو وارد کردند که درنهایت، دعواهای قضایی عمومی را بههمراه داشت. خریداران مجوز اعتقاد داشتند سهم شرکت ژاپنی از سود آنها در فروش بازی و نرمافزار، برخی اوقات به ۵۰ درصد میرسد.
نینتندو و بسیاری از کارشناسان صنعت بازی، اعتقاد داشتند که نبود کنترل صحیح روی کیفیت محصولات، منجر به مشکلات سالهای ابتدایی دههی ۱۹۸۰ شده بود و بههمین دلیل، ژاپنیها سیاستهای کنترلی متعددی را در عرضهی بازیها بهکار گرفتند تا از اشتباهات گذشته دوری کنند. هر شرکت نرمافزاری طرف قرارداد با آنها، میتوانست سالانه حداکثر ۶ بازی تولید کند. کارتریجها نیز تحت پتنت انحصاری نینتندو ساخته میشدند و برنامهنویسها باید بستههای ۱۰ هزار عددی از آنها را خریداری میکردند. درنهایت، بازیهای ساخته شده تحت مجوز نینتندو، با همان کارتریجها و تحت مسئولیت شرکت سازندهی بازی، به بازار عرضه میشدند.
کنسول بازی Famicom
شرکت ژاپنی برای جلوگیری از دور زدن قوانین و سوءاستفادهی شرکتهای طرف قرارداد، تراشههای کنترلی را در کارتریجهای خود قرار میداد. بازیهایی که در کارتریجهای بدون این تراشه نصب میشدند، در زمان بازی کردن کیفیت خود را از دست میدادند. بهعلاوه، نینتندو حق اصلاح بازیها را هم داشت و همچنین مجوزهای بازیهایی که با استانداردهای خودش هماهنگ نبودند، لغو میکرد. توسعهدهندهها هم پس از عرضهی بازی برای نینتندو، باید ۲ سال صبر میکردند تا مجوز عرضهی همان بازی را برای رقبای برند ژاپنی کسب کنند. بههمین دلیل، کیفیت بازیهای عرضه شده برای کنسولهای نینتندو همیشه بالا میماند.
بازی ترکیبی ماریو و Donkey Kongبازاریابی محتوایی در آمریکا، با چاپ مجلهی بازی انجام شد
در ادامهی دههی ۱۹۸۰، نینتندو علاوهبر بازاریابی برای محصولات قبلی خود، به توسعهی محصولات الکترونیکی جدید نیز مشغول بود. آنها سیستمی کامپیوتری مبتنی بر دیسکهای نوری برای مشتریان بزرگسال خود عرضه کردند. محصول جدید، قابلیتهای ارتباطاتی Famicom را نیز بهبود داد و در نمایشگاهی در سال ۱۹۸۷، از قابلیتهای فراوان آن، رونمایی شد. برند ژاپنی برای نمایش هرچه بهتر قابلیتها، یک تورنمت مسابقهی گلف با کنسول خانگی برگزار کرد. شرکتکنندهها، با استفاده از کنسول، مودم و خطوط تلفن، به مسابقه میپرداختند و بهنوعی اولین نسل از بازیهای آنلاین رقابتی، شکل میگرفت.
توسعه در بازار آمریکا، با فرایندهای محتوایی جدیت بیشتری گرفت. مجلهی Nintendo Power در سال ۱۹۸۸ برای مشتریان نوجوان آن کشور چاپ شد که نکات بازیها و اخبار محصولات نرمافزاری و سختافزاری جدید را در خود جای میداد. برای مشتریانی نیز که حوصلهی خواندن مجله نداشتند، سرویس تلفنی ۲۰ ساعته با پاسخگویی ۳۰۰ مشاور بازی، راهاندازی شد.
کنسول بازی Super Nintendo Entertainment System
از فعالیتهای مهم روابط عمومی و تبلیغاتی نینتندو در سالهای پایانی دههی ۱۹۸۰، میتوان به همکاری با شرکت Ralston Purina اشاره کرد. ژاپنیها در همکاری با آن شرکت، صبحانههای با طعم مرکبات و به شکل قهرمانان بازیهای خود عرضه میکردند. نام محصول آن همکاری، Nintendo Cereal System بود. در همان سال، پپسی و شرکت بزرگ اسباببازی Toys ‘R’ Us نیز به همکاری با برند ژاپنی پرداختند. ژاپنیها در آن سال مجموعا ۶۰ میلیون دلار برای تبلیغات و بازاریابی، هزینه کردند.
بازار کنسولهای دستی، ۱۰ سال قبل میزبان نینتندو بود و آنها بار دیگر در سال ۱۹۸۹، به آن وارد شدند. کنسول جدید آنها بهنام Game Boy به بازار آمد که مجهز به باتری، کارتریجهای قابل تعویض و صدای استریو بود. در همان سال، نسخهی پیشرفته و ۱۶ بیتی از کنسول Famicom بهنام Supe Family Computer در ژاپن عرضه شد. ساختار الکترونیکی پیشرفته در آن کنسول، نوید بازیهای پیچیدهتر، گرافیکهای قویتر و صدای واقعیتر را به کاربر میداد. ژاپنیها این کنسول را نیز کمی بعدتر و پس از تحقیقات بازار، در آمریکا عرضه کردند.
کنسول بازی Game Boy
سالهای پایانی قرن بیستم
اولین رقیب جدی نینتندو در صنعت بازی، در سال ۱۹۹۰ و بهنام Sega Enterprises ظهور پیدا کرد. این شرکت، کنسولی ۱۶ بیتی بهنام Genesis عرضه کرده بود که نینتندو را مجبور به توسعهی کنسول خود کرد. سگا محصولات خود را بهسرعت توسعه میداد و با برنامههای حرفهایتر، جایگزین بهتری را به مشتریان عرضه میکرد. بههرحال، آنها باز هم نمیتوانستند به سلطهی چندین سالهی نینتندو در بازار بازیهای خاتمه دهند.
کنسول بازی Nintendo 64
بسیاری از کارشناسان بازار، در آن سالها نینتندو را دیزنی بعدی بازار سرگرمی میدانستند. نظرسنجیهای مختلف از دانشآموزان نیز نشان میداد که شخصیت ماریو، برای برخی از آنها از میکیماوس دیزنی هم جذابتر است. بههرحال، در سال ۱۹۹۰، سرعت افزایش فروش بازیهای ویدئویی کاهش پیدا کرد. البته، فروش نینتندو با قدرت ادامه داشت و رشد ۶۳ درصدی برای آن گزارش شد. در سال ۱۹۹۱، کل فروش بازیهای ویدئویی در آمریکا به ۴.۲ میلیارد رسید که ۳.۲ میلیارد دلار از آن، به نینتندو تعلق داشت.سهم عمدهای از موفقیت نینتندو، به شخصیتهای محبوب مدیون بود
موفقیت مهم و چشمگیر نینتندو در سال ۱۹۹۲، با معرفی نسخهی دوم بازی جذابی بهنام Street Fighter بهدست آمد که توسط شرکت Capcom برای کنسولهای آن شرکت طراحی شد. در همان سال، بازی Super Mario Paint عرضه شد که قابلیت نقاشی را درکنار شخصیت محبوب ماریو، به بازیکنان عرضه میکرد. از مهمترین محصولات دیگر آن سالها میتوان به بازی براساس شخصیت Road Runner و دنبالهای برای بازی موفق زلدا بهنام The Lgened of Zelda: A Link to the Past اشاره کرد. ژاپنیها در آن سالها امید داشتند تا نرخ نفوذ خود را در بازار آمریکا از ۱۷ به ۳۵ درصد برسانند و نسبت موفق ۱۰ به یک نرمافزار به سختافزار (که در ژاپن محقق شده بود) را در آنجا نیز تکرار کنند.
کنسول اولیهی NES
صادرات نینتندو به ایالات متحدهی آمریکا، از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۱، تقریبا ۸ برابر شده بود تا پایان سال ۱۹۹۲، آنها ۶۰ درصد از بازار ۱۶ بیتی آمریکا را دراختیار داشتند. سگا، تبلیغات خاص خود را از سال ۱۹۹۰ و برای رقابت مستقیم با نینتندو شروع کرده بود. آنها تلاش میکردند تا بازیهای نینتندو را مخصوص کودکان جلوه دهند و شعبهی آمریکای برند ژاپنی نیز نتوانست با آن تبلیغات مقابله کند. درنهایت تا پایان سال ۱۹۹۳، سهم نینتندو به ۳۷ درصد رسید. چالشها در سال بعد و با عرضهی محصولات جدید دیگر به بازارها، برای نینتندو ادامه یافت.
ورود سونی به بازار بازیهای کامپیوتری، تهدیدهای جدیدی را برای شرکت هموطن بههمراه داشت. آنها با عرضهی پلی استیشن، ورودی جدی به بازار داشتند و درکنار Saturn از شرکت سگا، با ارائهی بازیها روی CD و گرافیک ۳۲ بیتی، نینتندو را تهدید میکردند. کنسولهای آن رقبا ظرفیت بیشتری داشت، اما در مقایسه با محصولات نینتندو، کند محسوب میشد. برند ژاپنی بهجای پیروی از مسیر رقبا، سعی میکرد تا کیفیت کارتریجهای خود را افزایش دهد تا سرعت عملکردی بهینه بماند. درنهایت، آنها با همکاری شرکت کالیفرنیایی Silicon Graphics پردازندههای ۶۴ بیتی با قابلیتهای بالا را برای کنسولهای خود آماده کردند.
تلاش نینتندو برای ورود به بازار واقعیت مجازی در دههی ۱۹۹۰ با Virtual Boy
مهاجرت مصرفکنندهها به سیستمهای ۳۲ بیتی در دههی آخر قرن بیستم بهسرعت افزایش مییافت. نینتندو در مقابل تلاش میکرد تا با عرضهی بازیهای جدید و جذاب، عمر دستگاههای ۱۶ بیتی خود را افزایش دهد. بهعنوان مثال آنها بازی Donkey Kong Country را که برای کنسولهای ۶۴ بیتی طراحی شده بود، روی کنسول ۱۶ بیتی هم عرضه کردند که آن بازی را به پرفروشترین بازی سال ۱۹۹۴ تبدیل کرد.
نمونهای دیگر از Super NESسگا و سونی، رقبای اولیهی نینتندو در بازار کنسولها بودند
عرضهی بازی، مهمترین بخش استراتژی توسعهای رقبای سهگانه یعنی سونی، سگا و نینتندو بود. همهی آن شرکتها تلاش میکردند تا با عناوین انحصاری، مشتریان را به سمت خود جذب کنند. برای نینتندو، بازیهای مستقل درآمدزایی بیشتری داشت و نمونههای انحصاری، تنها ۳۵ درصد از فروش را به خود اختصاص میدادند. در سال ۱۹۹۵، برای توسعهی بخشهای نرمافزاری، ۲۵ درصد از سهام یک شرکت انگلیسی بهنام Rare Ltd خریداری شد که اولین خرید خارج از ژاپن نینتندو نام گرفت.
در فصل تعطیلات سال ۱۹۹۵، نینتندو با عرضهی سیستم بازی ارزانتر با تجربههای جذابتر، محصولات سونی و سگا را پشت سر گذاشت. البته، در سال ۱۹۹۶، سگا برای اولینبار در بحث فروش کل، توانست رقیب هموطن را شکست دهد. کنسولهای ۳۲ بیتی، بحران اقتصادی در بازار مهم ژاپن و از دست دادن توسعهدهندههای مستقل در رقابت با شرکتهای دیگر، همگی موجب کاهش فروش و سوددهی نینتندو در نیمهی دوم دههی ۱۹۹۰ شدند.
نمونهای از کنسول دستی Nintendo 3DS
محصول انقلابی برند ژاپنی بهنام Nintendi 64 یا N64 در سال ۱۹۹۶ به بازار عرضه شد. کاربران ژاپنی، تشنهی آزمایش محصول جدید بودند. اکونومیست در آن سال مقالهای برای فروش بالای کنسول جدید نوشت و فروش روز اول را حدود ۳۰۰ هزار دستگاه تخمین زد. سونی و سگا که نگران عرضهی آن محصول در آمریکا بودند، قیمت کنسولهای ۳۲ بیتی خود را کاهش دادند.
فروش سریع اولیهی کنسول ۶۴ بیتی، بههمان سرعت کاهش یافت؛ چرا که بازیهای محدودی برای آن پلتفرم طراحی شده بودند. نینتندو، قبلا چند بار عرضهی کنسول جدید خود را به تعویق انداخته بود که درنهایت، منجر به ترک توسعهدهندههای مستقل و همکاری آنها با سونی شد. بهعلاوه، پیچیدگی بالای برنامهنویسی برای آن کنسول و حجم کم کارتریجها در مقایسه با CD در کنسولهای رقیب، توسعهدهندهها را از کنسول نینتندو دور میکرد. از همه مهمتر، بازار کامپیوترهای شخصی (PC) نیز بهمرور رشد پیدا میکرد. تولیدکنندهها، امکانات گرافیکی بهتر را به توسعهدهندهها ارائه میکردند و آنها، بهمرور به سمت کامپیوترها جذب میشدند.
Nintendo DS Lite، پرفروشترین کنسول دستی تاریخ
با وجود تمام دشواریهایی که در سالهای پایانی قرن بیستم دیده میشد، نینتندو به تولید بازیهای با کیفیت ادامه میداد و قصد داشت تا اعتبار خود را بهعنوان نامی مهم در صنعت بازی، حفظ کند. Super Mario 64 بازی مهم سال ۱۹۹۶ بود که توسط طراح نسخهی اولیهی آن، شیگرو میاموتو عرضه شد و تحسین منتقدان را بههمراه داشت. گرافیک سهبعدی و جذاب آن بازی، ماریو ۶۴ را نسبت به نسخههای قبلی و همچنین بازیهای رقبا، چند پله جلوتر قرار میداد. البته، رقبا هم در آن سالها با جدیت به فعالیت ادامه میدادند. سگا، اولین پلتفرم بازی با قابلیت اتصال به اینترنت را معرفی کرد و سونی نیز در تعداد بالای بازیها، فرمانروایی میکرد. آن موارد، منجر به کاهش نتایج مالی برای سومین سال پیاپی در نینتندو شد.نینتندو ۶۴ با وجود کیفیت بالا، از تعداد کم بازی رنج میبرد
فروش کنسول ۱۶ بیتی نینتندو در سال ۱۹۹۶، با کاهش شدیدی روبهرو شد و ژاپنیها، به دستگاه ۶۴ بیت خود با ۸ عنوان بازی امیدوار بودند. آنها در همان سال به بازار آمریکا وارد شدند و با فروش ۲.۶ میلیون دستگاه در آن کشور و ۲.۷ میلیون در دیگر نقاط جهان، رکوردشکنی کردند. درآمد سال بعد، با رشدی ۱۸ درصدی به ۳.۵ میلیارد دلار رسید. در سوی دیگر بازار سونی قرار داشت که بهعنوان پیشگام آن سالهای بازار، ۱۱ میلیون پلیاستیشن در دست مشتریان داشت که ۱۵۰ بازی برای آن عرضه شده بود. درحالیکه نینتندو ۶۴ تنها ۱۷ بازی داشت.
Nintendo DS XL
نرمافزار یا همان بازی، بخش اصلی درآمد شرکتهای صنعت محسوب میشود. نینتندو در آن سالها از عرضهی کنسول بازی تنها ۵ درصد سود دریافت میکرد، درحالیکه حاشیهی سود بازیها تا ۴۵ درصد میرسید. نرمافزار، ۵۰ درصد از درآمد برند ژاپنی را تأمین میکرد و بههمین دلیل، مدیر آن زمان زیرمجموعهی آمریکا، برای جذب توسعهدهندههای بیشتر در آن کشور، دست به کار شد.
نینتندو در بخش سختافزار تلاش کرد تا با عرضهی لوازم جانبی، کمبود محصول خود را جبران کند. آنها دستگاهی بهنام DD64 طراحی کردند تا پشتیبانی از CD و ارتباطات را به کنسول خود بیفزایند. البته، عرضهی این دستگاه با تأخیر مواجه شد و تنها عرضهی Pokemon برای کنسول گیم بوی در آن زمان، توانست درآمد ژاپنیها را تا حد مناسبی حفظ کند.
توسعهی نرمافزاری با قرارداد مستقل با توسعهدهندهها صورت گرفت
سال ۱۹۹۸، با عرضهی چند محصول سختافزاری و نرمافزاری برای نینتندو همراه بود که جایگاه آنها را در بازار، تاحدود تثبیت کرد. Game Boy Camera اولین محصول بود که با قیمت ۵۰ دلاری، فروش ۷۰۰ هزار نسخه را در ۵ هفتهی اول بهنام خود ثبت کرد. برای تثبیت موقعیت در بازار کنسولهای دستی، Game Boy Color و Pokemon Pikachu عرضه شدند که سالهای روشن آتی را برای برند پوکمون ترسیم میکردند. بازی دیگر، GoldenEye 007 بود که براساس فیلم جدید جیمز باند ساخته شد. درنهایت، آن بازیها و محصولات، فروش سال ۱۹۹۸ را برای برند ژاپنی به ۴.۴۲ میلیارد دلار رساندند.
سگا در سال ۱۹۹۸ با معرفی کنسول ۱۲۸ بیتی Dreamcast، رقابت را برای هموطن خود دشوارتر میکرد. نینتندو نیز نسخهی جدیدی از زلدا را بهنام Ocarina of Time ارائه کرد. بههرحال، نینتندو با بهرهگیری از برندهای زلدا و پوکمون و عرضهی انواع نسخههای آنها برای کنسولهای متنوع خود، سال ۱۹۹۹ را نیز با افزایش فروش پشت سر گذاشت و با ۴.۷۳ میلیارد دلار، به استقبال قرن ۲۱ رفت.
کنسول بازی Nintendo Game Cube
سونی با عرضهی پلیاستیشن ۲، بهنوعی گوی رقابت را از هموطنان خود ربود. کنسول جدید، علاوهبر گرافیک بالا و نزدیک به فیلمهای انیمیشینی، توانایی اجرای بازیهای نسل قبل و همچنین نمایش ویدئو را هم به مشتریان ارائه میکرد. نینتندو که فروش بالای کنسول رقیب را میدید، با شرکتهای متعدد از جمله IBM وارد همکاری شد تا کنسولی با قدرت بالاتر عرضه کند. آنها ابتدا نام Dolphin را برای کنسول جدید در نظر گرفتند که بعدا به GameCube تغییر نام داد.
عصر جدید صنعت بازی
پس از کاهش فروش همهی شرکتهای صنعت بازی در سال ۲۰۰۱ در آمریکا (بهخاطر حملهی تروریستی ۱۱ سپتامبر)، سال ۲۰۰۲ با امیدهای جدیدی برای آنها همراه بود. در آن سال، یامائوچی پس از ۵۲ سال مدیریت، پست خود را به یک توسعهدهندهی نرمافزار بهنام ساتورو ایواتا واگذار کرد. در آن سال، برند ژاپنی هنوز روی موج فروش بالای گیم بوی سوار بود و البته، کنسول گیمکیوب خود را نیز با عناوین جدیدی از بازیهای جذاب و برندهای آشنای همیشگی، به بازار عرضه کرد.
مرکز مدیریت نینتندو آمریکا در ردموند واشنگتن
کنسول گیمکیوب برای همهی ردههای سنی طراحی شده بود، اما موفقیت عمدهی خود را در جذب نوجوانان و بزرگسالان تجربه کرد. بازیهایی همچون Diehard و Resident Evil، با آن کنسول عرضه شده و بهنوعی نشان دادند که کنسولهای نیتنتدو، برخلاف ادعای رقبا، منحصر به کودکان نیستند. میاموتو، طراح افسانهای نینتندو در مصاحبههای متعدد گفته بود که تلاش همیشگی آنها، تکامل با نسل گیمرها است و بازیها نیز به همان ترتیب، پیچیدهتر میشوند. او روشی ثابت را در طول ۲۰ سال فعالیت خود در پیش گرفته بود و پشت هر یک از بازیها، غافلگیری جدیدی را به کاربر ارائه میکرد.نسخههای مختلف گیمبوی، سلطه بر بازار کنسولهای دستی را ممکن میکرد
در سال ۲۰۰۳، عرضهی نسخهی جدیدی از گیم بوی و همچنین تلاش نینتندو در ورود به بازار پرظرفیت چین، رقم خورد. آنها تلاش میکردند تا با نسخهی ارزانتری از گیمکیوب، فروش پلیاستیشن ۲ و ایکس باکس (کنسول نوظهور مایکروسافت در آن سالها) را به سایه ببرند که تاحدودی هم موفق شدند. تلاشها در سال بعد هم ادامه پیدا کرد و درنتیجهی آنها، نسل جدید کنسول بازی دستی بهنام Nintendo DS معرفی شد.
کنسول بازی Nintendo Wii
کنسول همراه جدید نینتندو، بازیهای همراه را به سطحی جدید برد. گرافیک بالا، کیفیت صدای فراگیر، پشتیبانی از فرمانهای صوتی، صفحهنمایش دوگانه و همچنین کتابخانهی عظیم گیم بوی، آیندهی روشنی را برای DS ترسیم میکرد. برند ژاپنی قصد داشت تا انقلابی در صنعت بازی ایجاد کند و تا حدودی هم در آن موفق بود. آنها توانستند با صدها توسعهدهندهی بازی قرارداد امضا کنند تا بازیهایی مخصوص کنسول DS عرضه شود.
در سالهای ابتدایی دههی ۲۰۰۰، سونی با پلیاستیشن در بازار فرمانروایی میکرد و ایکسباکس نیز با یدک کشیدن نام بزرگ مایکروسافت و همچنین ادعاهای پیچیدهتر بودن سختافزار، محبوبیت بالایی داشت. دراینمیان، سختافزارهای نینتندو یعنی گیمکیوب، گیم بوی ادونس و دیاس، به جذب کاربران جدید و مشتریان وفادار پیشین مشغول بودند. بهعلاوه، کاراکترهای محبوب نینتندو نیز روزبهروز در بین مردم محبوبتر میشدند.
از اقدامات مهم دههی ۲۰۰۰ نینتندو در آمریکا، میتوان به تأسیس مرکز Nintendo World Store در نیویورک اشاره کرد که به محلی فروش محصولات شرکت، نمایشگاهی از تاریخچهی برند نینتندو و محلی برای برگزاری رویدادهای معرفی و رونمایی از محصولات تبدیل شد. در سال ۲۰۱۶، آن مرکز به Nintendo New York تغییر نام داد.
کنترلر Nintendo Wii
برند ژاپنی قصد داشت تا در ادامهی دههی ۲۰۰۰، با محصولات سختافزاری و نرمافزاری جدید، جایگاه خود را در بازار تثبیت کند و هرچه بیشتر، به رقیب هموطن یعنی سونی نزدیگ شود. ابتدا، نسخهای سبکتر و با قابلیتهای بهتر از DS بهنام Nintendo DS Lite در سال ۲۰۰۶ به بازار معرفی شد. البته، پروژهی مهمتر آن سال، طراحی جایگزینی برای گیمکیوب بود که در داخل سازمان با کد Revolution شناخته میشد. آن پروژه، درنهایت به کنسول انقلابی Wii انجامید.کنسول Wii، قهرمان نسل هفتم کنسولها شد
کنسول بازی Wii با کنترلر خاص و قابلیتهایی که به کاربران میداد، نسل جدیدی از بازیها و جتی جهتدهی جدیدی را به دنیای بازی معرفی کرد. پس از آن، شرکتهای بسیاری تلاش کردند تا در آن مسیر حرکت کنند و درنتیجه، بازیهای سرگرمی و ورزشی، بهمرور جای خود را در میان گیمرها پیدا کردند. کنسول جدید نینتندو، رکورد فروش جهانی ۱۰۰ میلیون دستگاه را بهنام خود ثبت کرد و بهنوعی قهرمان کنسولهای نسل هفتمی محسوب میشود. عرضهی این گجت خاص، شکستهای ژاپنیها در محصولات قبلی را تاحدودی جبران کرد.
سالهای اخیر و وضعیت کنونی نینتندو
با ورود به دههی ۲۰۱۰، نینتندو باز هم تصمیم داشت تا کنسولهای جدیدی را به بازار عرضه کند. ابتدا، نسخهی حرفهایتر و مجهز به صفحات نمایش خاص سهبعدی از خانوادهی دیاس معرفی شد که Nintendo 3DS نام گرفت. در سال ۲۰۱۲، ژاپنیها تصمیم گرفتند تا از برند معتبر Wii بار دیگر استفاده کنند و بههمین دلیل، اولین کنسول نسل هشتمی بازار را بهنام Wii U معرفی کردند. فروش اولیهی آن کنسول رضایتبخش نبود، اما در سال بعد، جبران شد.
کنسول بازی Nintendo Wii U
از محصولات مهم دیگر که در خانوادههای فوق معرفی شدند، میتوان به نسخههای سادهتر و ارزانتر Nintendi 2DS و Wii Mini اشاره کرد. در بحث خرید و ادغامها نیز در آن سالها ۲۸ درصد از سهام شرکت PUX Corporation خریداری شد که در صنعت تشخیص صدا و تصویر فعالیت میکرد. آن شرکت قبلا در توسعهی فناوریهای تشخیص چهره برای کنسول دیاس با نینتندو همکاری کرده بود.
در ژوئیه سال ۲۰۱۵، ایواتا، مدیر نینتندو در ۵۵ سالگی از دنیا رفت و جنیو تاکیدا و میاموتو، مدتی بهصورت مشارکتی شرکت را اداره کردند. سپس، تاتسومی کیمیشیما بهعنوان مدیر جدید نینتندو انتخاب شد. درنتیجهی تغییر ساختارهای جدید، میاموتو به پستی جدید در نینتندو بهنام Creative Fellow منصوب شد.
در سالهای اخیر، تمرکز نینتندو بر بازار موبایل و کنسولهای دستی، بیش از همیشه بوده است. آنها برای حضور در بازار بازیهای موبایلی، فعالیتهایی جدی را دنبال کردند که از آن میان میتوان به همکاری جدی با توسعهدهندهی موبایل ژاپنی، DeNA و عرضهی سرویس Miitomo در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد. در همان سال، ژاپنیها از برنامههای جدید خود برای عرضهی پلتفرم بازی کاملا جدیدی رونمایی کردند که در آن زمان بهنام NX معرفی شد.
جدیدترین کنسول بازی نینتندو: سویچنینتندو سویچ، بار دیگر خلاقیت ژاپنیها را به رخ کشید
شایعهها و صحبتها پیرامون کنسول NX در سال ۲۰۱۶ به اوج خود رسیدند و همگی، حاکی از محصولی انقلابی بودند. ژاپنیها قصد داشتند کنسولی ترکیبی با قابلیت استفاده در خانه و همچنین بهصورت همراه عرضه کنند و البته، قرار نبود که خطوط ۳DS یا Wii U تحت تأثیر قرار گیرد. بهعلاوه، مذاکرات با توسعهدهندهها و ارائهی SDK کنسول جدید نیز شروع شده بود و سال ۲۰۱۷، بهعنوان زمان مناسب عرضهی کنسول جدید، تصور میشد. درنهایت، در اکتبر آن سال تریلری از کنسول جدید منتشر شد که نام Switch را برای آن تأیید کرد.
نینتندو سویچ، در سوم مارس سال ۲۰۱۷ به بازار عرضه شد و انقلابی در صنعت گیم به پا کرد. محصول جدیدی که ترکیبی از انواع مدلهای بازی فردی و گروهی را به کاربران ارائه میکرد و با بازیهای جذاب و شخصیتهای محبوب نینتندو همراه بود. برند ژاپنی در این کنسول نیز از کارتریج برای نصب و بازی کردن بازیها استفاده میکرد و البته، امکانات فراوان اتصال به اینترنت و ارتباط با گیمرهای دیگر نیز در آن عرضه شد. لوازم جانبی متعدد نیز از امکانات عالی سویچ بودند که درکنار تمامی امکانات دیگر، چند بار رکوردشکنی در فروش را برای ژاپنیها بههمراه آوردند.
شیگرو میاموتو افسانهای (وسط) درکنار دو کارمند باسابقهی دیگر نینتندو
تمرکز نینتندو در سالهای اخیر روی بازیهای موبایلی، منجر به عرضهی بازی بحثبرانگیز و البته جذابی بهنام Pokemon Go در سال ۲۰۱۶ شد. آن بازی با همراهی Niantic ساخته شد. سرمایهگذاران تصور میکردند که آن بازی به نینتندو تعلق دارد، درحالیکه آنها تنها ۳۲ درصد از سهام مالکیت معنوی پوکمون را در شرکتی مستقل بهنام The Pokemon Company در اخیار دارند. بههرحال، آن سوء تفاهم به افزایش ۲ برابری سهام نینتندو انجامید که در ادامه، سقوط ۱۷ درصدی را تجربه کرد.
از بازیهای مهم دیگر موبایلی در سالهای اخیر میتوان به Super Mario Run اشاره کرد که با هدف علاقهمند کردن هرچه بیشتر مردم به کاراکترهای نینتندو عرضه شد. ژاپنیها با عرضهی بازی با کنترلرهای ساده و مخصوص موبایل، نشان دادند که اهمیت پلتفرم جدید بازی را درک کردهاند و قصد دارند تا نام خود را در تمامی بخشهای جذاب برای گیمرها، به نمایش بگذارند.
در آوریل سال ۲۰۱۸، کیمیشیما از سمت مدیریت نینتندو کنار رفت و شانتارو فوروکاوا جایگزین و شد که قبلا در شرکت پوکمون فعال بود. درحالحاضر، او و میاموتو مدیران اصلی نینتندو محسوب میشوند. آخرین آمار منتشر شده، درآمد سال ۲۰۱۸ نینتندو حدود یک تریلیون ین (نزدیک به ۹ میلیارد دلار) گزارش شد. این شرکت ژاپنی اکنون حدود ۵۸۰۰ کارمند در سرتار جهان دارد و برند آن نیز در رتبهبندی Interbrand در جایگاه ۹۹ قرار گرفته است. برداشت از زومیت ـ مهدی زارع سریزدی
برند چیست؟ | قبل از آنکه ادامه مقاله را بخوانید اندکی تامل کنید و به این سوال فکر کنید، هر جوابی برای آن به ذهن تان می رسد را یادداشت کنید، پس از اتمام خواندن مقاله به جواب خود باز گردید و ببینید واقعا چقدر نام تجاری را می شناختید.
به گزارش بخش آموزشی آژانس تبلیغاتی اثرهنری به نقل از آگهی نامه اینترنتی «اثرنامه» به نقل از بیلاومارکتینگ سوالاتی مانند ” تبلیغات چیست“، “بازاریابی چیست” از جمله سوالات بحث برانگیز در حوزه ی بازاریابی هستند، در این مقاله در صدد پاسخ به سوال بحث برانگیز دیگری هستیم. صدها تعریف متفاوت از جانب طیف گسترده ای از کارشناسان برای تعریف برند ( brand )، گفته شده است. بیشتر آنها بر این عقیده اند که احساسات و تفکراتی که در زمان رویت نام شرکت، به ذهن مشتری خطور می کند، تعریف مناسبی برای برند است. JN Kapferer تعریف زیر را از نام تجاری عنوان کرده است :
“برند نامی است که خریداران را برای رسیدن به تصمیم خرید، تحت تأثیر قرار می دهد. “
شاید این تعریف، تعریف درستی از برند باشد، اما هنوز تعریف کاملی نیست. ممکن است با خود بگویید پس لوگو، یا نام محصولات شرکت، برند است، اما اینگونه نیست. بیایید یک بار برای همیشه این مفاهیم را مشخص کنیم. اینگونه هر بار از شما بپرسند “نام تجاری یا برند چیست ؟” قادر خواهید بود، تعریفی جامع، شامل و درست به این پرسش بدهید.
تعریف برند یا نام تجاری چیست ؟
نام تجاری عبارت است از : طراحی منحصر به فرد، نشانه، نماد، کلمه، یا ترکیبی از این موارد که تصویری را در ذهن تداعی می کند، که معرف محصولی است و آن را از رقبایش متمایز می کند. در طول زمان، این تصویر با سطح مشخصی از کیفیت، اطمینان و رضایت در ذهن مشتریان توام و ترکیب می شود (و این آن چیزی است که در برندینگ به جایگاه یابی برند معروف است). برند ارزش و منافع مشخصی را برای مشتریان تعریف می کند تا از این طریق در بازارهای شلوغ و پیچیده آنها را بشناسند. عنوان قانونی برند، علامت تجاری (لوگوی) است، و معرف و ارائه دهنده ی نام تجاری است.
به همین صورت طبق تعریف انجمن بازاریابی آمریکا، از برند، مارک، نام تجاری ( Brand ) یک نام، عبارت، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که مشخصکننده خدمات یا فروشنده محصولی خاص باشد که به وسیله آن از دیگر محصولات و خدمات مشابه متمایز میگردد. جهت فهم بهتر موضوع خوب است اشاره ی مختصری به برخی از مفاهیم مربوط به نام تجاری داشته باشیم :
پیام برند
نشات گرفته از جایگاه نام تجاری و ارزشی است که می خواهد به مشتریان برساند، تلاش بازاریابان آن است که این پیام را به گونه ای تدوین کنند که برای مخاطبان جذاب بوده و آنها را تشویق به خرید کند.
تن صدای برند
سبک و لحن خاصی که هر نام تجاری برای خود بر می گزیند تا از این طریق با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند. صدای برند معرف شخصیت آن است و توسط لحن نوشتاری و گفتاری مشخص می شود.
شخصیت برند
اگر نام تجاری را انسان فرض کنیم، کلیه ی خصوصیات اخلاقی و فتاری که به آن نسبت داده می شود شخصیت برند را می سازد.
تعهد برند
هر نام تجاری مسئولیت هایی را برای خود اظهار می کند. در واقع تعهد نام تجاری آن چیزی است که به مشتریان گفته اید و قرار است برای آنها انجام دهید.
هویت برند
تمام آن چیزی است که هستید، و انجام می دهید. هویت برند ماموریت، شخصیت و تعهدی است که به مشتریان داده است و همین طور تعیین کننده مزیت رقابتی نام تجاری است.
جایگاه یابی برند
مشخص می کند چرا “مشتریان هدف” برند شما را نسبت به سایرین ترجیح می دهند. در واقع جایگاه برند، جایگاهی است که یک نام تجاری، نسبت به رقبایش، در ذهن مشتریان دارد.
تصویر برند
تصوری است که مشتریان از نام تجاری دارند. و مجموعه ای از باورهایی است که مشتریان و مصرف کنندگان نسبت به آن دارند.
ارزش ویژه – دارایی برند (Brand Equity)
ارزش و قوت نام تجاری است که نشان می دهد چرا ارزشمند است. و تابع انتخاب مشتریان در بازار است. همین طور جدیدترین مفاهیمی که امروزه در حوزه ی برندینگ بسیار با اهمیت تلقی می شوند شامل موارد زیر می شوند :
هواخواهی برند
مفهومی است که جدیدا وارد حوزه ی برندینگ شده است. هواخواهی برند چیزی فراتر از وفاداری برند است. وقتی مشتریان هواخواه یک نام تجاری می شوند به عنوان مدافع آن عمل کرده و آن را دوست می دارند.
تجربه برند : مفهومی است که تداعی کننده ی احساس، عواطف، شناخت و واکنش های رفتاری بوده و توسط محرک هایی مانند طراحی، هویت، بسته بندی، ارتباطات و کمپین های نام تجاری، اظهار می شود.
برندسازی آنلاین : با رشد روز افزون ارتباطات و جایگاهی که اینترنت امروزه در زندگی افراد دارد، برندسازی اینترنتی از جمله ملزومات موفقیت هر کسب و کاری به شمار می رود. ساختار نام تجاری ، با ورود اینترنت برای همیشه تغییر کرد. مسیری که مردم برای تصمیم گیری خرید استفاده می کنند تکامل یافته است و اولین نقطه تماس نام تجاری ، در فضای آنلاین است. از این رو در ادامه، مروری بر برندسازی اینترنتی خواهیم داشت.
لحظه صفر حقیقت (The Zero Moment of Truth) نامی است که گوگل ایجاد کرده و به این صورت شرح می دهد :” لحظه ای که شخصی لپ تاپ یا گوشی موبایل خود را برمی دارد و شروع به جمع آوری اطلاعات در مورد محصول یا خدمات مورد نظرش می کند. ”
به عبارت دیگر، دارایی آنلاین شما، مانند وبسایت و صفحات رسانه اجتماعی (که بر آنها کنترل دارید) و آنچه مصرف کنندگان به صورت آنلاین در موردتان می گویند(که هیچ کنترلی بر آن ندارید)، برند شما است. و قضیه بدتر هم می شود، چرا که بیشتر مردم با گشتن در موتورهای جستجو فرآیند تصمیم به خریدشان را آغاز می کنند، نام تجاری شما در جایی میان الگوریتم های جستجو گوگل یا bing قرار دارد ( دنیای مجازی که هیچ کنترلی بر روی آن ندارید ). از این رو برای موفقیت در فضای مجازی لازم است تجربه ی برندی موفق و دوست داشتنی ایجاد کنید.
تجربه آنلاین برند ۳ نکته کلیدی در برندسازی اینترنتی
امروزه زمانی برای نگاه کردن به گذشته نیست، زمان انطباق است. همچنان می توان با تمرکز بر ۳ اصل زیر ارزش نام تجاری را بهبود بخشید:
بهینه سازی برای موتورهای جستجو (SEO)
بیشتر مشتریان بالقوه، تجربه ی آنلاین خود را از طریق یک موتور جستجو شروع می کنند. در حقیقت، ۸۹% مردم از موتور جستجو برای تصمیم گیری خرید استفاده می کنند، و ۹۹% از خرید های مرکب محصولات یا خدمات در B2B با جستجو در گوگل آغاز می شود. به علاوه ، ۷۰% لینک هایی که کاربران بر روی آن کلیک می کنند، لینکهای اصلی اند نه لینک هایی که برای بالا آمدن شان پول پرداخت شده باشد، و ۷۵% کاربران هیچوقت صفحه اول نتیجه جستجو را رد نمی کنند و بدون نگاه کردن به آن به صفحه بعدی نخواهند رفت.
این آمارها تایید کننده ی این حقیقت است، که برای آنکه به چشم انداز مورد نظر خود برسید باید در صفحه اول نتایج گوگل، پیدا شوید. برای انجام اینکار، لازم است با شرکای بهینه سازی موتورهای جستجو( SEO ) خود همکاری نزدیکی داشته باشید و به خوبی با آنها همکاری کنید، و اطمینان کسب کنید که هماهنگ با الگوریتم های مختلف و تغییرات داده ی موتورهای جستجو بزرگ، پیش می روید و موقعیت خود را در آنها حفظ می کنید.
شبکه های اجتماعی
ما در دنیایی زندگی می کنیم که مردم بیشتر از آنکه به گفته های برند در مورد خودش توجه کنند ، به آنچه غریبه ها در موردش می گویند توجه می کند. در حقیقت، ۷۱% مردم ترجیح می دهند بر اساس معارفه های رسانه های جمعی و اشاراتی که دیگران در این رسانه به محصول داشته اند، در مورد خرید خود تصمیم بگیرند. و ۷۹% مصرف کنندگان به همان اندازه ای که به بررسی های آنلاین اعتماد دارند به توصیه های شخصی هم اعتماد دارند. شما نه تنها لازم است به آنچه در مورد نام تجاری تان در شبکه های اجتماعی می گویند، توجه کنید، بلکه باید به این مذاکرات وصل شوید و در این گفتگوها شرکت کنید. مطمئن شوید صرفا به دلیل آنکه صفحاتی در شبکه اجتماعی داشته باشید، آنها را ایجاد نکرده اید. بلکه باید بتوانید دنبال کننده ها و طرفداران خود را به آن مشغول کنید. محتوای مناسب را در کانال مناسب آن قرار دهید. اگر به دنبال آن هستید که بدانید چگونه یک کانال در شبکه های اجتماعی ایجاد کنید، و استراتژی بازاریابی مناسب برای محتوا برندتان انتخاب کنید.
تجربه کاربران
مشتریان بالقوه و بالفعل شما، برندتان را با آخرین و بهترین تجربه های آنلاین سایر برندها مقایسه می کنند. این غیر عادلانه است ولی حقیقت دارد. کلید ساخت یک تجربه ی عالی این است که به صورت مداوم محتواهایی را که مخاطبان به دنبال آن هستند را منتشر کنید. به عبارت دیگر، به کاربران، علاوه بر خدمت و محصول، راهنمایی هم بفروشید.
بزرگترین مزیت برندسازی اینترنتی( یا همان آنلاین برندینگ) آن است که می توان آن را در زمان حقیقی اندازه گرفت. برخلاف اندازه گیری آگاهی برند یا تصویر برند، شما به واسطه تحلیل وب، و رتبه صفحه می توانید سریعتر کارکرد اینترنتی خود را پیگیری، تجزیه و تحلیل و تنظیم کنید و به این صورت احساسات و تمایلات مخاطبان در دستان شما خواهد بود.
اگر تا به حال به رویکرد برندسازی اینترنتی یا همان برندینگ در دنیای دیجیتال فکر نکرده اید ، احتمالا حالا که با تعریف نام تجاری و برند آشنا شدید، زمان مناسب برای ورود به این حوزه می باشد. اگر هم پیش از این در این حوزه فعال بوده اید، تجربه آنلاین فعلی خود را به دقت موشکافی کنید. بررسی کنید در حال حاضر در چه مرحله ای قرار دارید و شروع به بهبود و پیشرفت کنید. ارزش برند شما در آینده به برندسازی دیجیتالی بستگی دارد.
حال به جواب سوال “برند یا نام تجاری چیست؟” (که قبل از خواندن مقاله برای خود نوشته بودید) باز گردید. جواب شما چه قدر به آنچه در مقاله عنوان شد، نزدیک بود؟
برای آخرین بار، برند چیست ؟ نام تجاری لوگو، طراحی، نام محصول و شعار تبلیغاتی نیست، بلکه شامل همه ی آنها می شود. تمام این موارد به علاوه ی ویژگی های دیگر در کنار هم برند را می سازند. برند تجربه ای است که مشتریان از یک محصول به دست می آورند. نام تجاری لازمه ی موفقیت هر کسب و کاری است و بدون وجود آن یا عدم تعریف درست آن، به آن معنی است که کسب و کار شما هیچگاه به کسب و کاری موفق و جهانی تبدیل نخواهد شد.