نقاشی که با لطافت نگارگران ایرانی؛ اما عصیانگر قلم میزد
نقاشی که با لطافت نگارگران ایرانی؛ اما عصیانگر قلم میزد | منوچهر یکتایی، نام آشنا در عرصه هنرهای تجسمی با گرانترین آثار در ژانر اکسپرسیونیسم انتزاعی ایران، پس از عمری پایداری بر اصول زیباییشناختی خود، چندی قبل و در سکوت خبری جاودانه شد.
نقاشی که با لطافت نگارگران ایرانی؛ اما عصیانگر قلم میزد | به گزارش آتلیه اثرهنری به نقل از ایرنا منوچهر یکتایی نقاش و شاعر نوگرای ایران در سن ۹۷ سالگی در آمریکا و در سکوت مطلق خبری درگذشت. وی متولد سال ۱۳۰۱ در تهران بود اما بیشتر از دو دهه اول عمرش در ایران نماند.
او نخستین آموزههای هنر نقاشی خود را در مدرسه نقاشی کمالالملک فراگرفت، دانشکده هنرهای زیبا را نیمهتمام رها کرد و به دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس (بوزار) رفت و نهایتا تحصیلاتش را در نیویورک به پایان رساند. او عمده شهرت افسانهای خود را در میان هنرمندان جوان مدیون فروش چند صد میلیونی و چند میلیاردی آثارش در حراج تهران طی چند سال گذشته است.
تغزل بر بستر تخیل
اما جدا از هر حاشیه ای مربوط به قیمت آثارش و رکوردهایی که در حراجی های معتبر جهان جابجا کرده، او از پیشگامان نقاشی معاصر ایران و از معتبرترین نقاشان مکتب نیویورک و یکی از جسورترین هنرمندان جهان در بداهه قلم زدن و یکی از شاعرترین نقاشان در خیالبافی های حاصل از مکاشفاتی بود که گاه بر بوم مینشست و گاه به واژه ترجمه میشد.
یکتایی، شهروند جهان
او متولد ایران اما شهروند هنرمند جهان است و سفرهای پی در پی او و جسارت و تواضعش در آموختن، ذهن او را به گنجینه ای از تجربیات و آموخته ها بدل کرده بود که باعث شد ترجمان بصری اشعار ذهن زیباییپرداز او بر بوم نقاشی، وی را به یکی از نام آورترین نقاشان جهان تبدیل کند. بسیاری، شهرت او را به دلیل بخت و اقبال بلندش میدانند اما کمتر کسی از این میان از جسارت و تواضع این خوش اقبالترین هنرمند ایرانی در آموختن و تجربه کردن و پرهیزش از واژهپراکنیهای مرسوم و فلسفه بافیهای واهی سخن گفته و کمتر کسی او را ستود چون اثرش بهتنهایی گویای هر آنچه دیگران بر زبان میرانند بود.
نیویورک؛ آغاز بیپایان یک عمر
او اولین نمایشگاه انفرادی خود را در سال ۱۳۳۰ در نیویورک برگزار کرد و آثار او بهسرعت در محافل هنری نیویورک، در شهری که کسب شهرت بهعنوان هنرمند نقاش کوچکترین ارتباطی به بخت و اقبال نمیتواند داشته باشد با توجه روبرو شد. این هنرمند در مدت کوتاهی بعد از نمایشگاه نیویورک آثار خود را در واشنگتن، شیکاگو و بالتیمور عرضه کرد و پس از اینکه موزه هنرهای مدرن نیویورک یک تابلو و دو طرح را از او خریداری کرد، این هنرمند موفق شد اعتبار امضای خود را در میان نقاشان مکتب نیویورک همسنگ هنرمندانی چون پاول، پولاک و دکونینگ نماید.
زندگی آمیخته با سفر و جابجایی های متعدد این نقاش، رد پای خود را با قدرت هرچه تمام تر در آثارش برجای نهاده است. در ایران، ساختار اسلامی و شرقی تصویر، در پاریس فضای باز و آزاد و پر از انگیزه و هیجان این شهر و در آخر هم هیاهو و هیجان و ریتم تند نیویورک، همه دست به دست هم داده و در شکلدهی شخصیت منحصربفرد آثار یکتایی تاثیر تمام و کمال خود را در ذهن این هنرمند گذاشتند و عجبا که زندگی در بین سه فرهنگ مختلف نتوانست رگههای پررنگ فرهنگ ایرانی را در ذهن و آثار او از بین ببرد یا کم رنگ کند.
توفیق رفیق شد و تلفیق به بار نشست
در حقیقت آنچه بسیاری منتقدان را واداشته به یکتایی لقب خوش اقبال بدهند، باید در توفیق وی در تلفیق شاخصههای اکسپرسیونیست انتزاعی و اصالت ایدئولوژیک هنر شرقی (بمعنای زیباییشناختی آن) دانست که به ترجمانی زیبا، جسور و شخصی منتج شد. آثار طوفنده و پرخشم ابزارش (چه کاردک چه قلم مو) و تلفیق بداهه و جسورانه رنگهای غلیظ و پرحجم بر بوم، به کارگیری رنگهای غلیظ و حجیم، انتخاب بومهای عظیم با کمپوزیسیونهای نامتعارف که با استادی هرچه تمام تر در متعادل سازی فضاهای مثبت و منفی موفق بوده اند، همگی گواه یک عمر کسب تجربه و آموختن در مکتبهای آوانگارد غربی است. نگاه این نقاش به طبیعت بیجان منحصر بفرد و متعلق به خود اوست، اما طوفان مکاشفات ذهنی این هنرمند آنگاه که با رود سیال بداهه پردازی و خیالبافی او در هم میآمیزند خود گواهی بر شرقی بودن یکتایی میدهند. او با لطافت نگارگران ایرانی اما عصیانگر قلم میزد.
دردی به مثابه بیدردی
بسیاری منتقدان آثار تجسمی معتقدند منوچهر یکتایی نقاش خوشبختیها و حالات خوش و ظریف جهان ماست و در حالی که با شیوهای نو کار میکند رمانتیسم و شادیهای زندگی را فراموش نکردهاست، مثل این است که اصلا به درد و رنج کاری ندارد و از این تاثری که بسیاری از افراد انسانی را میسوزاند و رنج میدهد باخبر نیست و در جهانی ورای جهان عادی سیر میکند. جدا از نقاشی، یکتایی مانند هنرمند همزمان خود سهراب سپهری، شاعر هم بود و کتابهای فالگوش، خوی کاغذ سفید، آنچه منم، کج، ناراحت، شاهد، حنظل، کارنامه سیمرغ از او انتشار یافته است.
خیار قرمز
یکتایی استاد جسارت در نقاشی طبیعت بیجان است. جسارتی که هیچ حد و مرزی جز مبانی زیباییشناسی شخصی یکتایی نمیشناسد. جسارتی که بهواسطه نگاه شخصی نقاش به او این اجازه را داد تا آنجا که باید یک ضرب قلم قرمز اثر را تکمیل کند، خیار را قرمزببیند. او نقاشی متعهد به زیبایی شناسی بود نه در قید و بند سلیقه عموم و همین تعهد از او اژدهایی دوسر ساخته بود که یک سر آن جسارت در ساختارشکنی و سر دیگر این اژدها عزم راسخ او در تعهد به معیارهای زیبایی شناسانه خود او بود. تاثیر این اژدهای دوسر در آثار یکتایی آنچنان است که این آثار از ظاهرسازی و اغواگری و عوامزدگی کاملا مبرا شده اند.
این نقاش و شاعر پیشرو سهشنبه گذشته (۲۸ آبان) در آمریکا و در سن ۹۷ سالگی چشم از جهان فروبست.
بازدیدها: 9
آخرین دیدگاهها