چهره جهانی کاریکاتور ایران: در سرزمینم قدر و منزلت دارم
چهره جهانی کاریکاتور ایران: در سرزمینم قدر و منزلت دارم | استاد «رحیم بقال اصغری باغمیشه»، چهره بین المللی کاریکاتور ایران می گوید: در کشورم قدر و منزلت دارم و پیشنهادهای اغواکننده خارجی، کوچک ترین تاثیری در اراده ام برای خدمت به فرهنگ و هنر این مرز و بوم ندارد.
چهره جهانی کاریکاتور ایران: در سرزمینم قدر و منزلت دارم | آتلیه اثرهنری منبع ایرنا : داوری 70 جشنواره بین المللی، کسب بیش از 70 جایزه داخلی و خارجی، تالیف و تدوین 38 جلد کتاب، 30 جلد آلبوم کاریکاتور، تدریس در دانشگاه آناتولی ترکیه، سفیر فرهنگی انجمن کارتونیست های ترکیه در ایران، قرار گرفتن در زمره کارتونیست های برتر جهان، ایجاد تنها موزه کاریکاتور ایران در تبریز، راه اندازی سایت کارتون جهان و سایت تبریز کارتون از جمله افتخارات استاد«بقال اصغری» است.
بقال اصغری که نشان درجه یک هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نیز کسب کرده است، بیست و چهارم شهریور 1353 در محله باغمیشه شهر تبریز به دنیا آمد. او در این باره می گوید: «در خانه ای با حیاط بزرگ، درختانی زیاد و خانواده ای گسترده بزرگ شده ام؛ فضایی که انسان را خلاق و کنجکاو بار می آورد».
کارتونیست جهانی ایران، دوران ابتدایی را در مدرسه های ممتاز و المهدی می خواند اما به علت افت های مکرر تحصیلی از ادامه تحصیل باز می ماند؛ در 10 سالگی به واسطه حضور پدرش در هنرستان «میرک»، تحت تعلیم استاد ابراهیم مقبلی، از نقاشان بنام کشورمان، قرار می گیرد؛ او را برای گریز از جنگ و دعوای کودکانه با برادرش در تابستان ها به واسطه پدرش که کتابدار کتابخانه «امیرخیزی» تبریز بود، در کنج کتابخانه گوشه خلوتی می دهند و کتابخوان می شود؛ کتاب هایی که به گفته خودش مطابق سنش نبود، اما وی آنها را با اشتیاق می خواند؛ کتاب های نویسندگانی چون عزیز نسین، جلال آل احمد، صمد بهرنگی، تولستوی و زندگینامه ها؛ این گونه او خوره کتاب می شود.
از این پس کتاب خواندن جزء لاینفک زندگی «بقال اصغری» می شود؛ با اینکه مردودی خرداد است و تحصیل را رها کرده، اما کتابخوانی جزو برنامه اصلی اش شده، تا جایی که به هنگام برگشت از کتابخانه چند کتاب با خود به خانه برده و شب تا صبح آنها را می خواند؛ او در این خصوص می گوید: «به خانه مادربزرگم هم که می رفتم برای اینکه حوصله ام سر نرود کتاب می خواندم، در کنار آن کیهان بچه ها را مدام خریده و می خواندم و نوشته هایی را به آن می فرستادم البته چون ویراستار مجله آدم بی ذوقی بود نوشته هایم را چاپ نمی کردند».
بقال اصغری که امروزه در بیرون از ایران شناخته تر است، کارهایی همچون سبزی فروشی، مکانیکی، آهنگری و بدلیجات سازی را تجربه کرده و از 16 سالگی در مجله طنز «جوالدوز» تبریز مشغول می شود؛ همانجاست که در اتاق کوچکی به ابتکار خودش و به شکلی ابتدایی «انجمن کاریکاتوریست های آذربایجان» را با چسباندن کاغذ نوشته ای با طرح یک کاکتوس به در اتاقش راه می اندازد و آموزش علاقه مندان را آغاز می کند. کارتونیست تبریزی تحصیلات خود را دوباره ادامه داده و در رشته مدیریت و برنامه ریزی آموزشی وارد دانشگاه می شود.
در کنار پدر که کارشناس مرمت فرش بود، هنرهایی می آموزد به طوری که ‘در 10 سالگی تابلوی ضامن آهوی استاد فرشچیان را که از بین رفته بود، کاملا بازسازی کرده و پدرم آن را به همراه فرشی که بافته بود به موزه آستان قدس هدیه داد’.
خرید مجله طنز «جوالدوز» آغازی برای ورودش به عرصه کاریکاتور است؛ ‘وقتی مجله را خریدم دیدم کاریکاتورهای این مجله خیلی ضعیف است و فکر کردم من بهتر از اینها می توانم بکشم تا اینکه با خودکار مشکی 10 کاریکاتور کشیده و با دوچرخه ام به دفتر جوالدوز بردم؛ جوالدوز پاتوق بزرگانی چون علاءالدین حبیبی، سید حسینی، مرحوم علی عطائیه (نجار اوغلو) و به نوعی محفل روشنفکری تبریز محسوب می شد، کاریکاتورها را تحویل داده و بلافاصله فرار کردم، بعد از یک ماه دیدم در شماره دوم کارهای من چاپ شده است، موقعی که کارم چاپ شد، از خوشحالی سر از پا نمی شناختم و در هر خانه ای را می زدم که کارم چاپ شده و خیلی خوشحال بودم’.
چاپ کاریکاتور انگیزه ای برای دوباره کشیدن می شود؛ ‘وقتی دوباره به دفتر مجله رفتم، خانم زهره وفایی، مدیر مجله جوالدوز، مرا بالا نشاند و گفت این هم کاریکاتوریست جوان شهرمان است؛ این توصیف حس بسیار عجیبی بود که به من اعتبار داد، اولین درآمدم از هنر چک 3000 تومانی بود که خیلی ذوق کردم و دومین حقوقم 7000 تومان بود که در آن زمان پول زیادی بود. این شروعی جدی برای کار در مجله بود که با دادن میز اختصاصی شروع شد و گاهی نیز مطالب طنز و جدی برای مجله می نوشتم’.
بقال اصغری معتقد است: ‘جوالدوز مجله طنز خوبی بود و اگر به کارهای فرعی و حاشیه ای وارد نمی شد می توانست با قدرت ادامه دهد، برای جشن سالگرد آن رئیس اداره فرهنگ و ارشاد و مقامات شهر هم می آمدند، با اینکه مدیر جوالدوز به من دفتر داده بود، اما به خاطر اینکه مسیر آن از طنز به سیاست کشیده شد کم کم از آن جدا شدم’.
مدیر جوالدوز، «بقال اصغری» جوان را تشویق به ادامه تحصیل می کند، اما هیچ مدرسه ای به خاطر معدل پایین حاضر به پذیرش وی نیست تا اینکه در مدرسه رازی واقع در سامان میدانی (میدان کاه) ثبت نام می کنند. او در این باره توضیح می دهد: ‘این مدرسه برخلاف تصور من که در جنوب شهر واقع بود، معلمانی شایسته داشت، من کاریکاتور معلم ها را می کشیدم و آنها نه تنها ناراحت نمی شدند بلکه جایزه هم می دادند، تاثیر معلم های رازی خیلی بیشتر بود، محو تدریس معلم تاریخ می شدم؛ درس را جدی گرفته بودم و شاگرد اول کلاس می شدم’.
به تدریج که در کشیدن کاریکاتور متبحر و صاحب سبک می شود، پایش به «گل آقا» باز می شود؛ ‘مرتب به گل آقا کاریکاتور می فرستادم و در هر شماره یک اثر داشتم، یک روز وقتی وارد دفتر گل آقا می شدم، گل آقا (مرحوم صابری فومنی) هم همزمان با من وارد شد و خیلی مرا مورد تفقد قرار داد و خطاب به همکارانش گفت: بچه ها بیایید ببینید بقال اصغری آمده است؛ گل آقا برای حق الزحمه ام چکی به مبلغ 2 هزار تومان داد که وقتی برای وصول به بانک رفتم، کارمند بانک با تعجب پرسید که واقعا می خواهم چک را نقد کنم. من آن زمان معنی حرف و تعجب او را نفهمیدم، ولی بعدها متوجه شدم که این سوال به خاطر ارزش امضای گل آقا بود و او شاید مبلغ چک را از جیب خودش پرداخت کرد و چک را برای خودش برداشت’.
«بقال اصغری» در سال 1372 انجمن کارتونیست های آذربایجان را تاسیس می کند: ‘از دبیرستان رازی دوستانم را برای آموزش رایگان به انجمن می آوردم، 11 شاگرد جمع کردم و کاغذ رایگان می دادم تا انگیزه ای برای آموزش داشته باشند؛ مجله دست نویس کاریکاتوری «کاکتوس» را راه اندازی کردم و تمام کارهای مجله از چاپخانه تا توزیع را خودم با دوچرخه انجام می دادم’.
رحیم بقال اصغری که به عنوان یکی از 100 کارتونیست برتر جهان در صد سال اخیر توسط وزارت فرهنگ آمریکای لاتین شناخته شده است، اولین جایزه بین المللی اش را در سال 1374 از دانشگاه آناطولی ترکیه با موضوع «آموزش و پرورش» می گیرد؛ کسب مقام اول جشنواره آموریستیکای ایتالیا و برگزیده جشنواره سوفولون قبرس، داوری در 20 جشنواره خارجی و کسب 70جایزه داخلی و خارجی، گوشه ای از افتخارات وی است.
چهره بین المللی کاریکاتور ایران معتقد است: ‘زندگی من در حمالی هنر و فرهنگ شهرم سپری می شود. شاید در کمال تواضع بگویم که اولین جشنواره های هنری به معنی بین المللی در شهری غیر تهران را برگزار کردیم و تابو را شکستیم؛ از آن موقع با موزه کاریکاتور، انجمن، «فکو»(فدراسیون جهانی کارتون) و سایت ها همیشه این تابو ها شکسته شد’.
برگزاری اولین جشنواره بین المللی کاریکاتور در تبریز با موضوع «پیشگیری از اعتیاد» خود حکایتی شنیدنی دارد، به این معنا که بقال اصغری و دوستانش بعد از انتشار فراخوان، روزها برای دریافت اثری از یک کارتونیست خارجی پشت کامپیوتر می نشینند تا اینکه ‘یک روز ظهر دیدم یک اثر از «محمد عفت»، کاریکاتوریست سرشناس، مصری رسیده است، با شادی تمام فریاد کشیده و دوستان را صدا کردم و یک جعبه شیرینی خریده و جشن گرفتیم؛ برای اینکه آبروداری کنیم و جشنواره را بین المللی برگزار کنیم، تصمیم گرفته بودم در صورت نفرستادن اثر خارجی به ترکیه رفته و از دوستانم چند اثر بگیرم اما اولین جشنواره با 30 اثر خارجی از کشورهای معتبر و مختلف دنیا برگزار شد’.
بقال اصغری، هنر و هنرمند را در خدمت جامعه می داند: ‘هنرمند باید معضلات جامعه را برجسته کرده و زشتی ها را به شکل کاریکاتور نشان دهد، من در موضوع محیط زیست، قطع درختان کاریکاتور کشیده ام، وظیفه من دفاع از محیط زیست و دفاع از تاریخم است’.
وی برخلاف اکثر هنرمندان و نویسندگان ناراضی، هنرمندی راضی است و پیشنهادهای وسوسه انگیز خارجی کوچک ترین تاثیری در اراده اش برای خدمت به فرهنگ و هنر این مرز و بوم ندارد: ‘من جزو هنرمندان راضی ام؛ قانع نیستم، اما راضی ام؛ در طی 20 سال اینجا قدر دیده ام و برخلاف اینکه می گویند تبریز هنرپرور نیست، به من اجازه رشد داده اند، کتاب هایم سه بار تجدید چاپ شده اند؛ قصد مهاجرت ندارم حتی اگر جور و جفا ببینم، دوست دارم در خانه خودم نان و پنیر بخورم تا اینکه در خانه همسایه با خفت و خواری و زیر منت پلو بخورم’.
او درباره پیشنهادهای خارجی نیز می گوید: ‘روزی با سه تن از اساتید دانشگاهی ترکیه در شهر «اسکی شهیر» بودیم که مرا به محله اعیان نشینی بردند و خواستند که نظرم را در مورد آپارتمان های آنجا بگویم. من اول متوجه نشدم و وقتی پاسخ شنیدم که می خواهند یکی را به من بدهند و وعده دادند که امکان زندگی راحت خانواده ام و زمینه تحصیل دانشگاهی دخترم را نیز فراهم کنند، جواب دادم که من متعلق به جای دیگری هستم و نمی توانم آن را رها کنم’.
ثبت روزی جهانی به نام کاریکاتور از دیگر ابتکارات و افتخارات این کاریکاتوریست تبریزی است: ‘7 آوریل (18 فروردین) سالروز انتشار مجله ملانصرالدین را به عنوان روز جهانی کاریکاتور پیشنهاد دادم که با توضیحات فراوان، فدراسیون جهانی کاریکاتور (فکو) قانع شد و هر سال این روز را از سراسر دنیا تبریک می گویند. البته بدیهی است که جا افتادن این نامگذاری مانند موارد مشابه به زمان زیادی نیاز دارد’.
استاد «بقال اصغری» که وارد چهل و پنجمین بهار زندگی شده، همچنان پرانرژی و خلاق است و با اینکه برای میدان دادن به جوانان و شاگردانش از مدیریت انجمن کارتونیست های تبریز کنار کشیده است، اما به جد به دنبال راه اندازی نخستین فرهنگسرای بخش خصوصی در تبریز است.
کاریکاتوریست برجسته تبریزی در نویسندگی نیز مانند کاریکاتور پرکار است، خستگی نمی شناسد و سه جلد از آثارش در حوزه تاریخ با عناوینی از قبیل «اسب در آذربایجان» و «سنگ در آذربایجان» به زودی از چاپ بیرون می آید.
بازدیدها: 10
آخرین دیدگاهها