عصر طلایی هلند – قسمت اول
عصر طلایی هلند – قسمت اول | عصر طلایی هلند، یکی از بهترین نمونههای غرور فرهنگی است که باعث استقلال شده است.
عصر طلایی هلند – قسمت اول | آتلیه اثرهنری منبع نوریاتو: عصر طلایی هلند، یکی از بهترین نمونههای غرور فرهنگی است که باعث استقلال شده است. طی قرن هفدهم میلادی، به دلیل آزادی از فرمانرواهای کاتولیک اسپانیا، جمهوری هلند، با افزایش چشمگیر قدرت فرهنگی و اقتصادی روبرو شد. هجوم تجار به این کشور، باعث تقویت تجارت شد که درنهایت منجر شد گروه زیادی از افراد طبقه متوسط و ثروتمند جامعه به گسترش هنری روی بیاورند که برای تجلیل از زندگی و هویت هلندی ناگهان ظاهر شده بود. همین که هنرمندان روی صحنههای زندگی روزمره تمرکز میکردند و آن را با استفاده از ژانرهایی که هر روز تعدادشان بیشتر میشد ابراز میکردند، نشانهی یک دورهی خلاق و پر رونق بودند.
ایده کلیدی
هلند اصلاحاتی در کلیسا ایجاد کرد و حس ملیگرایی هلندیها که هر روز درحال گسترش بود، از یک عصر طلایی خبر میداد. هنر نیز یک مسیر مستقل به خودش گرفت و روی سوژههای دنیوی تمرکز کرد که عظمت کاتولیک در آن نقشی نداشت و بیشتر روی زندگی مردم عادی و رفتارهای واقعگرایانه تمرکز داشت. در نتیجه برخی از محققان و پژوهشگران به نقاشیهای عصر طلایی هلند به عنوان رئالیسم هلندی اشاره میکنند.
نقاشی منظره نیز طی عصر طلایی هلند شعلهور شد و روی ویژگیهای منحصر به فرد منظرههای هلند مانند روستاها و زندگی روستایی که با ارزشهای مردم هلند متصل بود تمرکز کرد. بسیاری از این صحنهها براساس عناصر مرکزیای مانند درخت، آسیاب بادی و یا آسمان پر ابر که ذاتا برای این منطقه است، پر شده بود.
نقاشی ژانردار با یک بهبود عظیم روبرو بود و چندین زیرژانر یک نگاه منحصر به فرد به سبکزندگی، تمایلات و علایق مردم هلند در آن زمان دادند. سوژههای نقاشیهای آن زمان از میزهای صبحانهی باشکوه تا پرترههای گروهی متفاوت بودند و نکات جزئی متفاوت کمک کردند یک پروندهی تاریخی از آن زمان به جا بماند.
استیلون یا اشیاء بیجان، با محبوبیت زیادی روبرو شد و برای بیان تخیلی هر دو موضوع زیبایی و فضای فلسفی آن زمان با استفاده از گروهبندیها و تزئیناتی که با دقت انجام شده است از آن استفاده میشد. این عنصر برجستهی هنر هلند، به چند زیردسته تقسیم شد که اشیاء بی جان گلدار، محبوبترین دستهبندی بود.
شروع
نقاشیهای عصر طلایی هلند اولین بار توسط کارهایی مانند صحنههای منظره و روستایی «پیتر بروگل بزرگ»، استاد ناشناس منظرههای کوچک و هنرمندان رنسانس شمال اروپایی (مانند یان وان اِیک، آلبرخت دورِر و هیرونیموس بوش) شناخته شدند. با این حال این نقاشیها در درجه اول بازتابی از فرهنگ، اقتصاد و برتری عصر طلایی هلند در آن زمان بودند.
پیتر بروگل بزرگ
«تصویر برزگر» پیتر بروگل بزرگ، یک کشاورز را در گوشهی پائین سمت چپ نشان میدهد که به صورت نمادین پشت به منظره دراماتیک کوه و درهای که تصویر را پر میکند ایستاده است و در حال کاشتن بذر ایمان است.
نقاشیهای پیتر بروگل بزرگ از زندگی روزمره در روستا با مناظر پانورامیک، یکی از اولین نفوذها روی هنر عصرطلایی هلند بود و محبوبیت کارهای ژانر، منظره و تاکید هلند روی به تصویر کشیدن واقعگرایانه زندگی روزمره را افزایش میدهد. در کارهای بروگل اکثر از «منظرهی جهانی» استفاده شده است. در این مفهوم، عناصر دیدنی مناظر اروپایی از نمای بالا دیده میشوند. برای مثال میتوان به تصویر برزگر اشاره کرد. سیمون شاما با عبارت “یک ترکیب ایدهآل از دنیا که با یک نگاه بهشتی گرفته شده است” کارهای بروگل را که اغلب محتوای وابسته به کتاب مقدس یا تاریخی در آن به کار رفته است، توصیف میکند.
استاد مناظر کوچک
«منظرهای با یک چشمانداز از روستا(۱۵۵۹-۱۵۶۱) یک روستای کوچک را از منظر یک مسافر که درحال ورود به آن است، نمایش میدهد.
این هنرمند ناشناس که به خاطر دوجلد از مناظر کوچک که در سالهای ۱۵۵۹ و ۱۵۶۱ از او در آنتورپ چاپ شده بود این لقب را گرفته بود، به خاطر این مناظر کلوزآپ از مکانهای شناخته شدهی هلند، نفوذ قابل توجهی در عصر طلایی هلند داشت. تاکید روی قابلیتهای مناظر هلند، روستاها و زندگی روستایی با یک احساس غرور نسبت به ارزشها و هویت هلندی متصل است. درحالی که نقاشها در عصر طلایی هلند، هم صحنههای پانورامیک و هم کلوزآپ را در نقاشیهای خودشان به کار میبرند، هنرمندانی که صحنههای پانورامیک میکشیدند هم تلاش زیادی میکردند تا مکانهای واقعی را با جزئیات دقیق به تصویر بکشند.
رنسانس شمال اروپایی
چاپهای آلبرخت دورر تاثیر قابل توجهی روی گسترش طراحی چاپ در عصر طلایی هلند داشت. رامبرانت فن رین از تکنیکهای خودش استفاده کرد و حتی اثر «زندگی باکره(۱۵۰۳-۱۵۰۵)» دورر را هم در اثر «فرزند مسیح در معبد(حدود ۱۶۳۹)» خودش استفاده کرد. استفاده از صحنههای روزمره، در کنار اشیاء بی جان، درکارهای رابرت کمپین و یان وان ایک روی گسترش کارهای ژانر و نقاشی از اشیاء بیجان تاثیر داشت. هنرمندان هلندی به خاطر استفاده از عناصری مانند گل زنبق در گلدان در «سهتکهی عید تبشیر (حدود ۱۴۲۵)» و تبدیل آن به سوژهی اصلی نقاشی شناخته شدهاند.
آترخت کاراواگیسم
تعدادی هنرمند هلندی پس از آترخت، از جمله هندریک تر بروگن، دیرک فن بابورن، ماتیاس استومر و گریت فن هورتورست، سالهای اولیه دهه ۱۶۰۰ را در رم گذراندند و تحت تاثیر تکنیک تنبریسم کاراواگیو در دستکاری نور و تاریکی در نقاشی برای ساخت توهم نور و همچنین سوژههای او قرار گرفتند. مانند آترخت آنها صحنههای ژانر کاراواگیو را که از موزیسینها، کولیها و یا کارتبازها کشیده بود را دوباره تفسیر کردند. میتوانید یک نمونه از این کارها را در «عودزن (۱۶۲۲)» دیرک فن بابورن که فرانس هالس و جودیت لِیستر از آن تاثیر گرفتهاند، ببینید.
«ضیافت افسرها در گروهان شبهنظامی سنت جرج» اثر فرانس هالس، عناصر سه ژانر مهم هلند را با هم ترکیب کرده است. این سه عنصر عبارتاند از اشیاء بی جان که به خوبی روی میز چیده شدهاند، منظرهای که از پنجره مشخص است و پرترهی گروهی.
فرانس هالس یکی از اولین پیشگامان نقاشی عصر طلایی هلند بود که هم در پرتره و هم کارهای ژانر خودش فعالیت میکرد. او با «ضیافت افسرها در گروهان شبهنظامی سنت جرج» مشهور شد و در دهههای پس از این کار، به خاطر رفتارهای فردی واقعگرایانهای که داشت به عنوان یک پرترهنگر شناخته میشد. او روی لحظهی ثبت شخصیت و استفاده از نورطبیعی که با برای انتقال سرزندگی با ضربهی قلم به چشم میآمد تاکید زیادی داشت. او در کارهای تصویری نیز به همین اندازه پیشگام بود، همانطور که در «یونکر رمپ و معشوقهاش» نشان داده شده است، او یک شوالیه را به همراه معشوقهاش در یک لحظه خوشحالی به تصویر کشیده است. او روی افراد زیادی مانند آدریان فن اوستید، آدریان بروور و جودیت لیستر و هنرمندان بسیاری که در عصر طلایی هلند زندگی میکردند اثر گذاشت.
عصر طلایی هلند، از پیشگامان استیلون یا نقاشی از اشیا بی جان بود. این عنصر برتر هنر هلند، به چند زیردسته تقسیم شد که نقاشی از گلها محبوبترین آنها بود. یان بروگل بزرگ، پسر پیتر بروگل، یکی از اولین پیشگامان نقاشی از گلها بود. درکارهایی مانند «گلها در یک گلدان چوبی» او یک دستهگل فوقالعاده را در یک ترکیب ساده به تصویر کشیده است، گلهای کمیاب و معمولی را با یکدیگر ترکیب کرده است و شکوفهها را بدون اینکه یکدیگر را بپوشانند، با جزئیات علمی به تصویر کشیده است. او برای مشاهده و کشیدن گلهای کمیاب به جاهای مختلف سفر میکرد و همین علاقهی زیاد او به سوژه باعث شد به او لقب «گل بروگل» را بدهند. نقاشی از گلها به شدت در بین هلندیها محبوب بود و علاقهی آنها به جمعآوری نمونههای گیاهی جهانی نیز با «تب لاله» شناخته میشود. تب لاله به دورهای از زمان گفته میشود که پیازهای گل لاله احتکار میشدند و با قیمتهای سرسامآوری به فروش میرسیدند.
بازدیدها: 23
آخرین دیدگاهها