بلبل شرق نمیخواهد اسطوره باشد
بلبل شرق نمیخواهد اسطوره باشد | عالیم قاسیم اف با لقب جهانی بلبل شرق، در پشت چهره هنری – اسطورهای خود ثابت کرده است که هنرمندی نوگراست و دوست ندارد اسطوره باشد.
بلبل شرق نمیخواهد اسطوره باشد | به گزارش آتلیه اثرهنری به نقل ازایرنا، نشست رسانهای پروژه «هفت پیکر» روز یکشنبه دوم دی با حضور عالیم قاسیم اف خواننده مطرح آذربایجان و سایر دست اندکارن این پروژه برگزار شد، وی ثابت کرد که هنرمندی نوگراست و دوست ندارد اسطوره باشد.
در آغاز این گردهمایی، «سعید خاورنژاد» آهنگساز پروژه «هفت پیکر» گفت: این پروژه به صورت گروهی در حال انجام است. بخشی از برنامه در قالب موسیقی الکترونیک و بخشی هم در حوزه موسیقی آذربایجان تولید خواهد شد. این پروژه بر اساس اشعار نظامی گنجوی توسط کشورهای ایران، آذربایجان و فرانسه به صورت مشترک به مرحله انتشار میرسد و در آن از حضور استاد عالیم قاسیم اف بهره منده شده ایم.
** تبلیغ برای کالای تولید نشده
با توجه به سخنان آهنگساز این پروژه، «هفت پیکر» را که بر اساس اشعار نظامی گنجوی با صدای عالیم قاسم اف و «شعیب شهابی» (خواننده) در حال تولید است باید اثری تجربی دانست. چیزی شبیه نوعی از موسیقی تلفیقی الکترو آکوستیک که سعی دارد ضعفهای احتمالی خود را پشت چهره اسطوره ای قاسیماف پنهان کند. هرچند تا قبل از شنیدن اثر نمیتوان در باره ماهیت آن حرفی زد اما با توجه به اینکه هم زمان پایان ساخت اثر مشخص نیست و هم اطلاع دقیقی از زمان رونمایی از این اثر ارائه نشده است میتوان نتیجه گرفت که این نشست خبری که با حضور قاسیم اف برگزار شد بیشتراز یک نشست خبری نوعی تاکتیک تبلیغاتی بود.
** وقتی نظامی لژیونر شد
آهنگساز این پروژه در سخنانی مملو از اما و اگر که به سختی میشد مفهوم آنرا درک کرد گفت: اشعار این کار به سه زبان تولید شده است و شاید ماجرا به این گونه باشد که ما به صورت مستقیم به هفت پیکر نظامی نپردازیم زیرا اگر بخواهیم این فرآیند را به صورت موسیقی ارائه بدهیم باید تمامی هفت پیکر مورد بازخوانی قرار بگیرد. از این جهت ما فقط بخش هایی از هفت پیکر را انتخاب کردیم که می تواند در قالب سه زبان فرانسه، فارسی و آذری به مخاطبان ارائه شود.
وی افزود: قطعا در راه ترجمه و خوانش این موارد دشواری هایی وجود دارد که کار را برای ما بسیار سخت کرد. به هر حال ما باید فضا را به سمتی هدایت می کردیم که برای مخاطبان قابلیت درک بیشتری داشته باشد. این پروژه به نوعی دیالوگ بین زبان ها است که همین موضوع به خودی خود می تواند برای مخاطب دارای جذابیت باشد.
به گزارش خبرنگار موسیقی ایرنا، در حال حاضر نمیتوان نسبت به پروژه ای ناتمام با سرنوشتی نامعلوم هیچگونه اظهار نظر تخصصی داشت اما حضور عالیم قاسیماف، چهره بین المللی موسیقی مقامی آذربایجان که لقب بلبل شرق را با خود به یدک میکشد در کنار چند هنرمند نه چندان همتراز با او و همکاری با هنرمندان ایرانی، اتفاق تازه ای نبوده و این نوع از همکاری نه اولین بار بوده و نه بطور قطع آخرین بار خواهد بود.
این هنرمند در گردهمایی دیروز خود با اهالی رسانه گفت: این پروژه به اعتقاد من یکی از بزرگترین تولیدات موسیقی است که می تواند به تمام دنیا معرفی شود.
وی با اشاره به دلایل همکاری خود با خوانندگان جوان ایرانی بیان کرد: هر هنرمند موسیقی همواره با پیشنهادهایی روبه رو است، وقتی چنین دعوت هایی از من صورت گیرد تلاش می کنم ابتدا کارهای قبلی همکارانم را بشنوم و بعد از آن برای همکاری تصمیم میگیرم. ضمن اینکه شعیب شهابی از جمله هنرمندانی است که من پیش از این صدای او را شنیده بودم و وقتی پیشنهاد همکاری به من داد پذیرفتم.
قاسیماف عنوان کرد: این شیوه کاری در کشور آذربایجان هم وجود دارد و من همواره با جوانان این کشور نیز همکاری هایی دارم. 30 سال قبل با یکی از هنرمندان موسیقی پاپ همکاری کردم در آن زمان خیلیها جبهه گرفتند که چرا این کار را انجام دادم اما من از کارم مطمئن بودم و از این که یک اثر من با جوانان توانسته ارتباط برقرار و موسیقی مقامی را بشناساند خوشحال بودم.
** قاسیماف به دنبال چیست؟
میدانیم عالیم قاسیماف هنرمندیست که در عرصه آواز تقریبا بدون رقیب است و به پشتوانه این توانمندی کوچکترین هراسی از همکاری با هنرمندان جوان و احتمالا گمنام ندارد. اما براستی او در پی چیست؟ آیا بواقع این هنرمند شهیر با چهره ای بین المللی در قبول یا رد پیشنهادات کاری خود صرفا به یک همکاری موسیقیایی و ارتباطات انسانی که در پی اینچنین همکاریهایی برقرار خواهد شد می اندیشد؟ قطعا خیر. همانگونه که پیشتر به آن اشاره شد او بیش از هر چیزی در پی معرفی و تبلیغ موسیقی مقامی کشور خود به مردم جهان است.
** شهرتی که وسوسه میکند
شهرت این خواننده هر هنرمند جوانی را برای همکاری با او ترغیب و وسوسه میکند و از طرف دیگر او بدون هیچ ابایی خود را در همکاری با جوانان به چالش میکشد و موسیقی خود را به بهترین شکل ممکن در طول این همکاری تبلیغ میکند. این همکاری قطعا منافع مالی خود را برای این هنرمند خواهد داشت.
این هنرمند در باره توفیق نداشتن اجراهای خود با خوانندگان ایرانی در پروژه های قبلی از جمله کنسرت پرواز همای از نگاه مخاطبان تخصصی حوزه موسیقی پاسخی بسیار ظریف و قابل تامل داد.
**یک تیر و احتمالا چند نشان
قاسیماف گفت: پرواز همای جوان است و تماشاگران ویژه به خود را دارد. ما در کنسرت هایی که با این خواننده برگزار کردیم شاهد حضور جوانان زیادی بودم که به کنسرت او آمده بودند. آنها جوان هایی بودند که به خاطر «همای» آمده بودند اما موسیقی ما را هم دیدند البته من با سلیقه او کاری ندارم اما خوشحالم که فضایی فراهم شد که توانستیم موسیقی خودمان را به مخاطبان پرواز همای هم معرفی کنیم.
این هنرمند در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا در آینده هم احتمال همکاری با پرواز همای را خواهد داشت یا خیر بدون ارائه پاسخی دقیق و شفاف گفت: در کنسرت قبلی او به هر چه میخواست رسید. و من برخلاف ذهنیت قبلی خودم کاملا تابع او بودم اما اگر بازهم بخواهم با او همکاری کنم تمام شرایط از جمله شرایط مالی و هنری را از قبل مشخص و معین میکنم.
** او نمیخواهد اسطوره ای کهن باشد
از بحث سیاست کارآمد قاسیماف در قبول پیشنهاد همکاری با چهره های جوان که بگذریم باید گفت که او بر خلاف بسیاری از اساتید موسیقی سنتی و یا مقامی کشور ما کوچکترین ابایی در گذشتن از خطوط و مرزها و باید و نبایدهای رایج بین برخی از این اساتید ندارد. او عاشق تجربه است. او حنجره ای قدرتمند دارد و این توانایی او را در گذشتن از مرزهای سنتی و کشف و تجربه فضاهای مختلف به شدت جسور و با شهامت کرده است.
این ساختار شکنی، خصیصه ذاتی اوست و او خود بخوبی بر این خصیصه واقف است و از قضا به شدت از آن لذت میبرد. او هنرمندی است که بعنوان خواننده موسیقی مقامی مرزهای شهرت جهانی را درنوردیده است اما امروز او خود را بیش از یک استاد آواز مقامی بعنوان یک هنرمند آوانگارد و پیشرو معرفی کرده است.
این خصوصیت در بسیاری از مواقع برای هواداران متعصب موسیقی مقامی و دوستدارانش در ایران چندان خوشایند نبوده و نخواهد بود. اما نباید فراموش کرد که او در ایران هواداران بیشماری دارد. ایران مهد اسطورههاست؛ در طول تاریخ مردم ایران همواره در صدد یافتن و در بعضی از مواقع ساختن اسطوره برای خود بوده اند چه در ورزش، چه فرهنگ و هنر و چه در سایر زمینه ها. اما قاسیماف نمیخواهد اسطوره باشد.
** از هنرمند زنده اسطوره کهن ساختن غلط است
همیشه در نوع بشر حس نیاز به قهرمان پرستی وجود داشته است. و آنگاه که این نیاز در تقابل با چهره های شاخص هنری قرار می گیرد بی اختیار از آن چهره در ذهن مخاطب، اسطورهای ساخته میشود؛ اسطوره ای همواره ثابت و تکرار ناپذیر.
در این میان عالیم قاسیمف آذربایجانی هم مانند همتایان وطنی خود در اذهان مردم تبدیل به اسطوره شده است. اسطوره ای که بواسطه هاله ای از تقدس که آن هم ساخته و پرداخته ذهن هنرجوی مخاطبان اوست از هر گونه نقد و واکاوی مصون می شود. اما نباید فراموش کرد که او نیز یک انسان معمولی است و نه بیش از آن. انسانی که بواسطه توانمندیهای غیر قابل انکار آوازی و تقابل با حس اسطورهخواهی و کمال طلبی مخاطبان تبدیل به پدیده ای همه چیز تمام شده است.
او یک هنرمند است و در انتخاب مسیر هنری خود کاملا مختار بوده و در تجربه افق های تازه هم مانند هر انسان دیگری آزاد و مختار است. پس بهتر است با پذیرش این حقیقت و دوری از هر نوع اسطورهسازی و بدنبال آن انتظارات ماورایی و آرمانگرایانه از این هنرمند نام آشنا با شنیدن بوطیقای موسیقی او از لذتی ناب سرشار شویم و این فرصت زیبا را با پرداختن به نقدهای آرمانگرایانه از خود دریغ نکنیم که از هنرمند زنده اسطوره کهن ساختن درست نیست.
بازدیدها: 14
آخرین دیدگاهها