درباره میکلآنژ مشرقزمین بیشتر بدانیم
درباره میکلآنژ مشرقزمین بیشتر بدانیم | «میکلآنژ بار دیگر در مشرق زمین متولد شده است»؛ این جمله در وصف مردی گفته شده که آثارش پس از سالها همچنان در گوشه و کنار شهر خودنمایی و جای خود را در دل مخاطبان باز میکند.
درباره میکلآنژ مشرقزمین بیشتر بدانیم | به گزارش آتلیه اثرهنری به نقل از ایسنا، شاید چشمهایتان بیشتر با آثار ابوالحسن صدیقی آشنا باشد تا گوشهایتان با نامش! اما او یکی از مجسمهسازان مهم ایران به شمار میرود که آثار زیادی را برای ما به یادگار گذاشته است. صدیقی در راه طراحی چهره مشاهیر تلاشهایی زیادی انجام داد تا تندیسهایش بیشترین قرابت را با فرد مورد نظر داشته باشد. مجسمههای صدیقی پس از سالیان زیادی که از ساختشان میگذرد، همچنان استوار در گوشه و کنارهایی از ایران ایستادهاند و مردم سرزمینشان را مینگرند.
مجسمه معروف میدان فردوسی، مجسمه نادرشاه افشار در مشهد، مجسمه خیام در پارک لاله، مجسمه امیرکبیر در پارک ملتریال مجسمه بوعلی سینا در همدان و مجسمه امامقلیخان در قشم از جمله مشاهیری هستند که صدیقی دست به ساخت تندیس آنها زده است.
گوستینوس آمبروزی ـ مجسمهساز ایتالیایی ـ پس از دیدن مجسمه فردوسی در «ویلا بورگزه» ایتالیا گفته است: «دنیا بداند، من خالق مجسمه فردوسی را “میکلآنژ شرق” شناختم. میکلآنژ بار دیگر در مشرق زمین متولد شده است.»
محمد حسن حامدی ـ سردبیر نشریه هنرهای تجسمی تندیس ـ این مجسمهساز به ایسنا میگوید: ابوالحسن صدیقی یکی از شگفتیهای هنر ایران است.
او با بیان توضیحاتی از اولین جرقههای مجسمهسازی در ذهن صدیقی، اظهار میکند: مجسمهای به مدرسه صنایع مستظرفه هدیه داده شد تا شاگردان از روی آن نقاشی بکشند اما صدیقی به وجه مجسمهسازی آن دقت کرد. او با گچ و چنگال و کار حجمهایی را ساخت و از همان ابتدا بدون وسیله به تراش سنگ رو آورد و چهرهای از آن بیرون کشید. او اولین کسی است که در سال ۱۳۰۷ به لحاظ استعداد ویژهاش امکان تحصیل در خارج از کشور را پیدا کرد.
حامدی اضافه میکند: در سال ۱۳۱۳ در هزاره فردوسی، سردیس فردوسی، و بعد به همراه حسنعلی وزیری مجسمه فردوسی نشسته بر بال سیمرغ را میسازد و این مقدمهای میشود که سفارش ساخت مجسمه بگیرد. سپس انجمن آثار ملی تاسیس میشود که اهتمامش روی گردآوری اسناد و اوراق و معرفی دانشمندان ایران بود، در کنار کسانی که آنجا کار پژوهشی میکردند، صدیقی گزینه خوبی بود که به ساخت مجسمه مشاهیر اهتمام کند.
او همچنین میگوید: با ساخت آرامگاه بوعلی سینا، صدیقی مجسمه او را میسازد که بسیار مورد توجه واقع میشود. بعد ساخت مجسمه سعدی را به او سفارش میدهند و اولین مجسمههای شهری از مشاهیر فرهنگی در ایران نصب میشود. این آثار از سنگ هستند. تراش سنگها، جنم دیگری میخواهد و هنر متفاوتی را میطلبد. در سنگتراشی امکان ایجاد برخی تغییرات مانند افزایش و ترمیم وجود ندارد.
حامدی که صدیقی را احیاگر هنر مجسمهسازی ایران میداند، میافزاید: بعد از صدیقی کسی نیامد که مجسمه سنگی بتراشد و در آن قد و قواره ظاهر شود؛ از این نظر صدیقی یک هنرمند یگانه است که توانست پیکرهتراشی کند. او یگانه پیکرهتراش ایران بود که به خوبی از پس سفارشها برآمد. آثار او به نوعی جزو میراث هر شهری است که مجسمهها در آن واقع شده است. به نظر من مهمترین مجسمه شهری ایران همچنان پس از این همه سال، مجسمه فردوسی در میدان فردوسی است که نه تنها مجسمهای برای تهران بلکه سمبلی برای ایران و ادبیات ایران و یکی از باشکوهترین چهرههایی است که از فردوسی ثبت شده است.
او میگوید: ما هر آن بخواهیم به سعدی و فردوسی یا بوعلیسینا فکر کنیم، تصویری که به ذهن ما میآید، تصویری است که صدیقی پیش روی ما گذاشته است.
ابوالحسن صدیقی، نقاش و مجسمهساز ایرانی در سال ۱۲۷۳ در محلهی اودلاجان تهران متولد شد. او پس از گذراندن دوران ابتدایی، به مدرسهی آلیانس رفت و به تحصیل در رشته نقاشی پرداخت. او برای ادامه کار به کلاسهای کمالالملک در مدرسهی صنایع مستظرفه رفت و با هنرش، او را تحت تأثیر قرار داد. مدتی بعد صدیقی به مجسمهسازی علاقهمند شد و تصمیم گرفت آن را بهصورت حرفهای دنبال کند. پیش از صدیقی، هیچ استادی در این زمینه در ایران فعالیت نکرده بود. او ۲۰ آذرماه سال ۱۳۷۴ پس از یک عمر فعالیت هنری درگذشت.
بازدیدها: 12
آخرین دیدگاهها